دایره المعارف تاسیسات برق (اطلاعات عمومی برق)
|
لغت |
جمله 504 |
معنی جمله |
اصطلاح |
معنی لغت |
1 |
Depict |
The artist and the author both tried to depict the sunset's beauty. |
هنرمند و نویسنده هر دو سعی کردند زیبایی غروب آفتاب را به تصویر بکشند. |
|
نمایش دادن، مجسم کردن، رسم کردن، شرح دادن |
2 |
Mortal |
His rash venture brought him nova mortal illness. |
سفر عجولانه او بیماری مهلکی برایش به ارمغان آورد. |
مرتاض فاین بود! |
فانی، فناپذیر، مرگبار، خونی |
3 |
Novel |
The architect created a novel design that pleased everyone. |
آرشیتکت طرح جدیدی ابداع کرد که همه را خوشحال نمود. |
|
داستانهای بلند، نو، جدید، رمان |
4 |
Occupant |
The occupant of the car beckoned us to follow him. |
سرنشین آن ماشین به ما اشاره کرد که دنبالش برویم. |
این کوچه را اشغال کردند و سرنشین شدن! |
ساکن، سرنشین |
5 |
Appoint |
Though Mr. Thompson was appointed to a high position, he didn't neglect his old friends. |
اگرچه آقای تامپسون به مقام بالایی منصوب شد ولی دوستان قدیمش را فراموش نکرد. |
|
تصمیم گرفتن، قرار دادن، منصوب کردن، گذاشتن |
6 |
Quarter |
Ellen moved to the French Quarter of our city. |
الن به محله فرانسوی نشین شهر ما نقل مکان کرد. |
|
محله، بخش، جا دادن، یک چهارم |
7 |
Site |
For the site of the new school, the committee proffered an urban location. |
کمیته، برای محل مدرسه جدید یک مکان شهری را ترجیح می دهد. |
|
محل، جا، مکان |
8 |
Quote |
Biblical quotes offer a unique opportunity for study. |
نقل قول های کتاب انجیل فرصت بی نظیری را برای مطالعه مهیا می سازد. |
|
نقل کردن، اقتباس کردن، نقل قول دادن، نقل قول |
9 |
Verse |
Though it is not always easy to comprehend, Shakespeare's verse |
اگرچه درک اشعار شکسپیر همیشه آسان نیست ولی ارزش سخت مطالعه کردن را دارد. |
|
آیه، بند، سطر، شعر، نظم |
10 |
Morality |
The editor spoke on the morality of "bugging" the quarters of a political opponent. |
سردبیر در مورد درست بودن استراق سمع، در محل سکونت رقبای سیاسی صحبت کرد. |
مارال و مراد بازی کنند، ولی اصول اخلاقی را رعایت کنند. |
اخلاقی بودن، اخلاق، اصول اخلاقی، پرهیزکاری |
11 |
Roam |
A variety of animals once roamed our land. |
انواعی از حیوانات زمانی در مزرعه ما پرسه می زدند. |
تو شهر روم پرسه زدن! |
گشتن، گردش کردن، ولگردی کردن، سرگردان بودن، ول گشتن |
12 |
Attract |
The magnet attracted the iron particles |
آهنربا ذرات آهنی را جذب کرد. |
|
کشیدن، جلب کردن، جذب کردن، مجذوب کردن |
جذابیت های برق
(1414)
در ستایش معماری
(1044)
تکنیک های نورپردازی، مهندسی روشنایی
(273)
فکر اقتصادی، کارآفرینی
(182)
تکنولوژی های روز دنیا
(4588)
504 لغت آیلتس IELTS(ضروری برای همه دانشجویان)
(196)
شرط پیشرفت+مدیریت زمان و انرژی
(777)
اطلاعات علمی ساده و خلاصه
(90)
خلاقیت های ناب ناب
(2463)
کافه کتاب،فرهنگ و ادبیات
(81)
هایلایت
(717)
رسانه (ایران، بین الملل)
(279)
خنده های رنگی رنگی
(1344)
دیدنی های تو دل برو
(1662)
آرامش بخشی
(318)
دیالوگ های ماندگار
(36)
وقایع و تصاویر تاریخی جذاب، گردشگری
(304)
ویرایش نشده ها
(3)
معرفی نویسنده و مدیر وبلاگ
(46)
POWERED BY MIHANBLOG.COM
Theme is created by: www.DesignDisease.com