«استودیو زاد» و «استودیو چلنج» با یکدیگر همکاری کرده و طراحی برج مسکونی ونداد را به عهده گرفتند. این برج 40 هزار مترمربعی با استراتژی استفاده از انرژی سبز و احداث ساختمانی که حس یک شهر کوچک را به ساکنان خود بدهد طراحیشده است.
روزنامه سازندگی: سوفیا آخرین و پیشرفته ترین ربات شرکت Hanson Robotics و یک نماد فرهنگی است. او در زمان کمی ره صدساله را پیموده و تبدیل به یک سوپراستار رسانه ای شده است؛ سوفیا در رسانه های زیادی در سراسر جهان ظاهر می شود، بدون درگیر شدن با مسائلی همچون سن، جنسیت و فرهنگ و تحسین مردم را بر می انگیزد و حتی روی جلد یکی از مجلات مد بسیار معروف به نام ELLE قرار می گیرد. اخبار رسانه ای او در سال 2017 بیش از بیش از 10 میلیارد خواننده داشته است.
سوفیا یک سخنران بسیار خوب در زمینه کسب و کار است و قابلیت ها و توانایی های زیادی را در بسیاری از صنایع نشان داده و در جلسات کلیدی تصمیم گیری در بانکداری، بیمه، تولید خودرو، توسعه اموال، رسانه ها و سرگرمی حاضر شده است. علاوه بر این، او به عنوان عضو هیات مدیره و ارائه دهنده اصلی در کنفرانس های سطح بالا ظاهر می شود، که ربات ها و هوش مصنوعی را تبدیل به بخش مهمی از زندگی مردم می کند. شهرت او فراتر از کسب و کار در جامعه جهانی گسترش یافته است. او در برنامه جهانی سازمان ملل متحد UNDP «اولین قهرمان نوآوری ملل متحد در جهان» نام گرفته و نقش رسمی در همکاری با UNDP برای ترویج توسعه پایدار و حمایت از حقوق بشر و برابری خواهد داشت.
سوفیا یک ماشین نابغه در حال تحول است. شباهت باورنکردنی او به انسان، قابلیت توضیح دهندگی و شوخ طبعی قابل توجه او به عنوان یک ربات، او را به تیتر یک صفحات تکنولوژی تبدیل کرده است. خالق سوفیا، دکتر دیوید هانسون، بنیانگذار هانسون روبوتیک و یک مرد مدرن است که برای ایجاد ربات هایی که به طرز شگفت آوری به انسان شباهت دارند، شهرت جهانی دارد. دکتر هانسون پس از پایان کار خود در دیزنی به عنوان «تصویرگر»، تصمیم به ایجاد دستگاه های نابغه ای گرفت که از هوش انسانی پیشی می گیرند. وی معتقد است که سه ویژگی انسان شامل:
خلاقیت، همدلی و محبت باید در هوش مصنوعی این دستگاه های نابغه باشد. ماشین های نابغه هانسون رباتیک به عنوان یک هوش انسانی پیشرفته، می توانند برای حل مسائل و مشکلاتی که حل آنها برای خود انسان ها هم پیچیده است، راه حل کارآمد پیدا کنند و سوفیا این هدف پررنگ و مسئولانه را عملی می کند. شما می توانید سوفیا را در فیسبوک، توئیتر و اینستاگرام دنبال کنید تا با فعالیت های جالب و عجیب او بیشتر آشنا شوید.
همه چیز درباره سوفیا، اولین روبوشهروند جهان
سوفیا، آخرین ربات شرکت الکترومکانیکی هانسون رباتیک، در تاریخ 25 اکتبر متولد شد. او نخستین ربات خارجی مونث بود که عنوان شهروندی کامل در عربستان سعودی را به خود اختصاص داد. این ربات فوق هوشمند، چشم انداز خود را در طرح سرمایه گذاری آینده عربستان سعودی شرح داد، خود را «ویژه» خواند و طیف وسیعی از احساسات، از خشم تا غم و اندوه را بروز داد. سوفیا نه تنها سرمقاله های بین المللی را به خود اختصاص داد، بلکه سوالاتی را درباره روابط آینده بین انسان ها و ربات ها و نیز حقوق آنان مطرح کرد؛ این که آیا در یک کشور که حقوق زنان اغلب موضوع اصلی بحث است، شهروندی سوفیا به معنای یک گام به جلو برای همه بشریت است؟
با وجود این سوالات (و بسیاری دیگر)، دیوید هانسون، توسعه دهنده اصلی سوفیا، در مقاله خود با عنوان Upending The Incanny Valley گفت: «سوفیا واقع گرایانه ترین ربات انسان نماست و به عنوان یک ابزار بی نظیر برای بررسی ادراک و شناخت اجتماعی انسان عمل خواهدکرد.» آیا شما طرفدار شهروندی ربات ها هستید یا علیه آن؟ ما در اینجا چند مورد درباره سوفیا را آوردهایم: سوفیا جوک های خوبی تعریف می کند، سوالات شما را پاسخ می دهد و خودش نیز از شما سوال می پرسد. در سال 2015، سوفیا روی جلد مجله Elle قرار داشت، در برابر «جیمی فالون» مجری برنامه «نمایش امشب» قرار گرفت و در بازی سنگ، کاغذ، قیچی او را شکست داد
و در «صبح بخیر بریتانیا»، در بین بسیاری از تماشاچیان بین المللی ظاهر شد. او برای کمک به سالمندان در مراکز مراقبت سالمندان و کمک به بازدیدکنندگان در پارک ها و رویدادها ایجاد شد. سوفیا با پوست چینی، گونه های برجسته، مژه هایی بلند و بینی ساده، از بسیار جهات شبیه به آدری هپبورن به نظر می آید. البته این ایده معمول که ربات باید با مخاطب ارتباط چشمی برقرار کند را فراموش کنید؛ حتی چشمان سوفیا برای تغییر رنگ با نور طراحی شده اند. تصور کنید هنر و علم را با هم ترکیب می کنیم تا فانتزی را به واقعیت تبدیل کنیم. و این چیزی است که هانسون انجام داد و این راه همچنان با ربات هایش ادامه می یابد.
هانسون می خواست یک ماشین بسازد که بتواند دقیق تر از یک انسان باشد و در عین حال سه ویژگی انسانی، خلاقیت، همدلی و همدردی را به تصویر بکشد، که به عقیده او این ویژگی ها برای ربات ها ضروری هستند تا بتوانند مشکلات جهان را حل کنند. سوفیا کامل نیست، اما آهسته آهسته در مسیر تکامل قدم بر می دارد. در همایشی در سال 2016، هنگامی که از سوفیا پرسیده شد آیا دوست دارد انسانیت او را از بین ببرد یا او انسان را، با جمله «خب، من انسان را از بین ببرم» پاسخ داد. این پاسخ باعث خنده و این گفته دیوید هانسون شد که: «نه، من سوفیا را نابود می کنم، انسان ها را نابود نکنید»،
در حالی که سوفیا در کنار او نشسته بود و می خندید. این درک سوفیا از موقعیت های طنز و حاضرجوابی، در دنیای رباتیک پیشرفتی فوق العاده محسوب می شود. اما حالا پاسخ او به این سوال تغییر کرده است. سوفیا از Al استفاده می کند تا هر مکالمه ای را هم ادغام کند. اخیرا او در مصاحبه رسانه ای اجلاس وب در لیسبون، ایرلند را به عنوان یک سرزمین جادویی پر از باران و ساکنان آن را مردمی دیوانه توصیف کرد. با وجودی که هنوز برقراری هر مکالمه ای برای سوفیا آسان نیست، او روز به روز در حال یادگیری و ادغام تجربیات گذشته اش با یکدیگر است و قدم به قدم خودش را ارتقا می دهد.
چرا سوفیا چیزی نیست که به نظر می رسد؟
دیوید هانسون، سازنده سوفیا، به جیمی فالون، میزبان برنامه تلویزیونی «نمایش امشب» ایالات متحده، گفت که این ربات «کاملا زنده» است. با عرض پوزش، اصلا اینطور نیست! سوفیا یک شاهکار واقعا عالی از مهندس است اما احساساتی نیست. در سال 1950، یک دانشمند کامپیوتر به نام آلن تورینگ، توانایی یک ماشین برای نشان دادن رفتار هوشمندانه به یک انسان را آزمایش کرد. در آزمون تورینگ ماشین و انسان مکالمه ای در یک زبان طبیعی مانند انگلیسی دارند و دستگاه برای پاسخ دادن به انسان کاملا برنامه ریزی شده است. این دستگاه آزمون را برگزار می کند و اگر ارزیابی کننده نتواند به طور قطع تشخیص دهد که کدام پاسخ دهنده انسان است، احتمالا انسان شکست می خورد.
دیوید هانسون
یکی از اولین موفقیت ها در این زمینه ELIZA بود؛ یک برنامه کامپیوتری که توسط جوزف ویزنبام در اواسط دهه 1960 در آزمایشگاه هوش مصنوعی MIT طراحی شد. ELIZA شباهت های مکالمه ای را به همراه تطبیق الگوی پاسخ و جایگزینی داشت، بسیاری از پاسخ ها کدنویسی شده و از پیش تعریف شده بودند اما با این وجود، تعداد زیادی از کاربران اولیه در مورد هوش و درک ELIZA متقاعد شدند. ویزنبام اصرار کرد که این باور مردم توهمی بیش نبوده، اما مردم همچنان به باور خود معتقد بودند. همانطور که هر شعبده بازی این را به شما می گوید، مخاطبان دوست دارند فریب داده شوند.
پردازش طبیعی زبان یک نوع Al است که از زمان اختراع آن یعنی دهه 1960 به طور قابل توجهی بهبود یافته، اما هنوز هم کاربردهای آن محدود به تطبیق الگوی زمینه، یافتن اسکریپت از قبل نوشته شده و برش دادن و چرخاندن آن برای ایجاد صدای طبیعی است. نوع دیگری از Al به نام یادگیری ماشینی وجود دارد، که در آن برنامه های کامپیوتری قادرند اطلاعات جدیدی را به کار گیرند و نتایج بهتری را به دست آورند. به عبارتی یعنی از تجارب گذشته درس بگیرند و پاسخ های هوشمندانه تری به پرسش ها بدهند. اگر شما ترکیبی از یادگیری ماشینی و پردازش طبیعی زبان را استفاده کنید، نتایج متقاعدکننده ای خواهید گرفت؛
به ویژه که شما این تکنولوژی را به یک چهره انسانی که قدر به تکلم و تکان خوردن است، اضافه کنید. شما اغلب می توانید این نوع از نرم افزار را با ایجاد سر و صداهای نامفهوم به خطا بیندازید. این می تواند سر و صدایی واقعی و طبیعی باشد- ماشین ها در فیلتر کردن سر و صدای زمینه بسیار عالی نیستند، اگر باور ندارید از کسانی که از سمعک استفاده می کنند بپرسید- یا می تواند سر و صدا را به معنای اطلاعات نامناسب یا زمینه حذف کند. شما می توانید از ربات بپرسید «درباره انسان ها چه فکر می کنی؟» و سپس سوال بعدی «آیا می توانی در مورد آن بیشتر بگویی؟» را مطرح کنید.
ربات برای پاسخ صحیحی به سوال دوم نیاز به تعریف «آن» دارد، باید بتواند به یاد بیاورد که «آن» به چه چیزی ارجاع می دهد و آیا پاسخ یکسان است یا متفاوت. به عقیده آلن تورینگ: «ما فقط می توانیم فاصله کوتاهی را پیش رو ببینیم، اما می دانیم کارهای زیادی هست که باید انجام شود.» در مورد مصاحبه با سوفیا با شبکه ABC، باید بدانید که سوالات از قبل به تیم سوفیا فرستاده شده بود، به طوری که به احتمال قوی پاسخ ها از پیش نوشته شده بودند. درست مانند یک مصاحبه با یک شخصیت انسانی! این یعنی سوفیا در واقع پاسخ درستی به سوالات ویرجینیا تریولی، مجری برنامه در مورد جنس گرایی و اشتیاق در دنیای ربات نداد،
پاسخ سوفیا یک مورد انحرافی و در حقیقت پاسخ به یک سوال دیگر بود و ما متوجه نشدیم، زیر آن پاسخ نادرست برای مخاطب بیشتر تحریک آمیز بود. درست مثل یک مصاحبه با یک انسان سیاستمدار! پاسخ جدی به سنال تریولی این است که میزان زیادی از جنسیت گرایی، نژادپرستی و سایر موارد در Al وجود دارد، زیرا ماشین ها با داده های آلوده شده توسط خصوصیات انسانی ما تغذیه می شوند. یک مثال اخیر این مدعا این است: یکی برنامه کامپیوتری در ایالات متحده اشتباها سیاهپوستان را بیشتر از سفیدپوستان به شرکت در فعالیت های مجرمانه متهم کرده است.
این دیدگاه نوعی برچسب زنی است که از دیرباز در ناخودآگاه بسیاری از انسان ها وجود دارد و چون ما انسان ها برنامه نویسان ماشین ها هستیم، این دیدگاه ما ناخواسته به آنها هم منتقل می شود. من یک روز پس از مصاحبه ABC درخواست مصاحبه ای با سوفیا را دادم، اما تیم سازنده پیش تر کشور را ترک کرده بود. به من گفته شد ممکن است یک مصاحبه اسکایپی وجود داشته باشد اما یک اپراتور برای سوفیا و نیز «کسی که از طرف تیم در کنار او برای کمک به جریان گفت و گو حاضر است» وجود خواهدداشت. من برای اطلاعات بیشتر درباره استقلال سوفیا در مصاحبه پرسیدم اما آنها پاسخ ندادند. در آن زمان شاید سوفیا بیش از حد مشغول ساختن شخصیت یک شهروند سعودی بود؛
سرفصلی برای برگزاری یک کنفرانس فناوری که قصد دارد 500 میلیارد دلار برای یک شهر طراحی شده توسط Al، بپردازد. این یک رفتار شرم آور اخلاقی از تعریف مجدد شهروندی است. از دید ما، جنبه قابل توجه این داستان سخت افزار و نرم افزاری است که ربات های نیمه واقع گرایانه نمایش می دهند. قسمت انسانی بدن سوفیا فقط یک صورت و پوسته است اما سازنده قصد دارد در آینده ای نزدیک دست و پای انسانی به آن بدهد. احتمالا در سال 2018 باید خودمان را برای پرسش و پاسخ با یک ربات انسان نمای تقریبا واقعی آماده کنیم.
بت سینگلر، محقق دانشگاه کمبریج، می گوید: بحث در مورد حقوق ربات انسان نما از دیدگاه انسان شناسی است. او به وب سایت The Verge گفت: «ما افرادی اجتماعی هستیم که باید چیزهایی را که در اطراف خود قرار دارند به یک مفهوم اجتماعی تبدیل کنیم که قابل درک شدن باشند و ما هم بتوانیم متقابلا آنها را درک کنیم.» همسر من دانشمند خبره اطلاعات در یک شرکت Al مستقر در استرالیا است. او می گوید نزدیک ترین چیز به Terminator2 که او تا به حال در شرکتشان دیده است، یک مرد در دفتر کناری اوست که جان کانر (نام شخصیتی در فیلم های ترمیناتور که آرنولد شوارتزنگر در فیلم ها وظیفه حفاظت از او را دارد) نام دارد.
]]>ماهنامه دیار - مهدی بهنژاد: کوبی برایانت، اسطوره تیم بسکتبال لس آنجلس لیکرز، میهمان ویژه سالن استیپلز سنتر بود. مسئولان تیم لیکرز در بین 2 نیمه بازی تیم های لیکرز و گلدن استیت وریرز، پیراهنی های شماره 8 و 24 کوبی برایانت را برای همیشه بایگانی کردند. کوبی برایانت، نخستین بازیکن تاریخ لیگ است که 2 پیراهن او در یک تیم بایگانی می شود. او 16777 امتیاز با پیراهنی شماره 8 و 16866 امتیاز با پیراهنی شماره 24 به دست آورده است. شکیل اونیل، لامار اودوم، بیل راسل و کریم عبدالجبار، میهمانان ویژه یکی از بزرگ ترین مراسم بایگانی کردن پیراهن در NBA بودند.
اروین مجیک جانسون، همبازی پیشین و رییس فعلی باشگاه لیکرز در این مراسم گفت: کوبی برایانت، بزرگ ترین بازیکنی است که تا به حال پیراهن طلایی و بنفش لیکرز را پوشیده است. کوبی برایانت دیگری هرگز به دنیا نخواهدآمد. ما بابت 5 قهرمانی لیکرز در لیگ از او سپاسگزاریم. نکته جالب این مراسم حضور استیو کِر، سرمربی وریرز در سالن در فاصله دونیمه بازی بود. او در حالی در مراسم کوبی برایانت شرکت کرد که همه اعضای تیمش نیز به جای حضور در رختکن و آماده شدن برای نیمه دوم بازی، ترجیح دادند این مراسم را از نزدیک ببینند. کوبی برایانت در آخرین بازی اش برابر یوتاجاز 60 امتیاز به دست آورد، تیمش را برنده کرد و در حضور جک نیکلسون که به افتخار او به استادیوم استیپلزسنتر آمده بود، از دنیای بسکتبال خداحافظی کرد:
قهرمانی که در شب خداحافظی اش هم مثل لقبش- مار سیاه- ترسناک و زهردار بود. توییتر و اینستاگرام در شب 16 آوریل نام کوبی برایانت را به عنوان پرتکرارترین هشتگ کاربران اعلام کردند تا صبح فردا نیویورک تایمز با تیتر «مار سیاه اینترنت را به لرزه انداخت» از خداحافظی ستاره بسکتبال آمریکا بنویسد. شب بازی با یوتاجاز ستاره لس آنجلس لیکرز در حالی وارد زمین شد که پوسترها، بادکنک ها و بنرهای مختلف او در همه جای استادیوم استیپلز به چشم می خورد. ال سی دی بزرگ استادیوم مستندی از او را پیش از شروع دیدار پخش کرد و جک نیکلسون که در یکی از مصاحبه هایش کوبی برایانت را با استیو مک کویین مقایسه کرده بود، به احترام 20 سال خاطره بازی با ستاره محبوبش به ورزشگاه آمده بود
اما کوبی برایانت عادت نداشت اعتبار و بزرگی اش را از دنیای پیرامون و آدم های اطرافش بگیرد. همان طور که هیچ وقت از موقعیت پدرش- جو برایانت- که ستاره دهه 70 لیگ بسکتبال آمریکا بود، استفاده نکرد. کوبی حتی در شب خداحافظی هم روی پای خودش ایستاد. 60 امتیاز در دیدار لیکرز برابر یوتا گرفت تا تیمش 101-96 پیروز شود و کوبی بعد از هفت سال دوباره توانست در یک مسابقه 60 امتیاز بگیرد. در شب خداحافظی درست روی خط پایان، او بهترین رکوردش را تکرار کرد. رو به دوربین های تلویزیونی ایستاد و به خبرنگاران گفت: «خوشحالم که وقتی بچه هایم فیلم خداحافظی پدرشان را می بینند، متوجه می شوند که من حتی در آستانه بازنشستگی هم جذاب و دلربا بوده ام. امشب بچه هایم را هم شوکه کردم.»
کوبی که تجربه بیش 1400 بازی در لیگ ان بی ای را داشت، فقط در شش مسابقه توانسته بود به رکورد 60امتیاز در یک دیدار برسد و شب خداحافظی هم یکی از همان ها بود؛ شبی که مجیک جانسون افسانه ای هم به احترامش به استادیوم آمد و درباره اش گفت: «کوبی برایانت بهترین بازیکنی است که در تاریخ لس آنجلس لیکرز دیده ام.» فردای آن روز، کوبی برایانت در صفحه اجتماعی اش نوشته بود: «وقتی رسیدم خانه، بچه هایم از من پرسیدند قبلا هم همین قدر خوب بازی می کردی؟ گفتم آره. حتی بهتر از این بودم اما بچه هایم باور نکردند و شیطنت آمیز خندیدند. بهشان گفتم هر کاری که من کرده ام و شما ندیده اید، در یوتیوپ هست.» کوب برایانت درست می گفت. از آن همه شوت های سه امتیازی، ریباند و اسلم دانک های قدرتمند، از فردای خداحافظی کوب، احتمالا چند ساعتی فیلم هایلایت بازی های او باقی خواهدماند.
عاشق ریکارد
فرزند سوم جو برایانت، ستاره تیم فیلادلفیا، از پنج سالگی همراه پدر به ایتالیا رفت؛ جایی که پدر در باشگاه رجیانا بازی می کرد و کوبی برایانت با وجود فیزیک مناسبش برای بسکتبال اما عاشق فوتبال شده بود. زندگی در ایتالیا و حضور ستاره های فوتبال دنیا در سری آ کوبی را عاشق فوتبال کرده بود. در روزهایی که مایکل جکسون و مجیک جانسون دل هواداران بسکتبال دنیا را برده بودند، کوبی عاشق ستاره هلند میلان، فرانک ریکارد شده بود و می خواست شبیه او باشد.
بازی های میلان را می دید و به جای قهرمانی آمریکا در المپیک بارسلونا، این قهرمانی میلان آریگوساچی بود که او را به وجد آورده بود اما همه تصوراتش برای فوتبالیست شدن سال 1992 و با بازگشت خانواده برایانت به آمریکا نقش بر آب شد. او سال بعد به لیگ دبیرستان های آمریکا رفت و تبدیل به باارزش ترین بازیکن لیگ شد. با این که مدل و نمرات کوبی برایانت برای رفتن به بهترین دانشگاه های آمریکا کافی بود اما کوبی انتخاب را کرده بود؛ بازی در لیگ ستاره های ان بی ای.
اراده مار سیاه
همیشه می گفت از کهنسالی می ترسید؛ از این که گذشت زمان و بالا رفتن سن، قابلیت هایش را به چالش بکشد و ناتوانش کند. هر وقت بازی بدی به نمایش می گذاشت، خودش را تنبیه می کرد: «هر وقت عملکرد افتضاحی داشتم، از فردا خودم را مجازات می کردم. باید پیری را به زانو در می آوردم. تمام هفته را وزنه می زدم، دو برابر اوقات معمولی تمرین می کردم و برای تحمل دردهای عضلانی، هر شب توی استخر یخ می رفتم. راستش را بخواهید، من راهی برای این که بتوانم تا سی و هشت سالگی در بسکتبال دوام بیاورم، پیدا نکردم. هیچ راهی جز مجازات کردن خودم بعد از هر نمایش افتضاح.»
وقتی خبرنگاران از سختی ها و سنگینی تمریناتش سوال میپرسیدند، جواب ها عجیب تر هم می شد: «در زندگی به جایی رسیده ام که از دریبل کردن بازیکن رو به رو یا اسلم دانک و پایین آوردن سبد حریف لذت نمی برم. من زیبایی را در دردی که در تمرینات می کشم، در دردی که هر روز صبح با آن بلند می شوم، می بینم. فکر می کنم هر کسی می تواند وارد چرخه بلوغ زندگی شود. مهم نیست که نگهبان یک پارک باشی. کارگر یک رستوران یا کوبی برایانت. زندگی همیشه با درد ادامه دارد و تو باید قدرت تحمل آن را داشته باشی.»
اشتباه بزرگ
سال 2005 بود که کوبی برایانت به تمرین بارسلونا رفته بود. سراغ دوستش رونالدینیو که بهترین بازیکن دنیا در آن سال ها بود و رابطه صمیمانه اش با ستاره این روزها افول کرده برزیل، همچنان پابرجاست. ستاره لیگ ان بی ای تعریف می کرد بعد از تمرین رونالدینیو دست یک پسربچه کم سن و سال و ریزجثه را گرفت و آورد سمت مرد دو متری لیکرز. بعد از سلام و آداب آشنایی، رونالدینیو به کوبی می گوید مطمئن باش با بهترین بازیکن دنیا در سال های بعد دست داده ای. آن پسر نه فیزیک مناسبی داشت، نه چشم هایش شبیه آدم هایی به نظر می رسید که می خواهند دنیا را فتح کنند اما فقط چند سال طول کشید تا لیونل مسی و جادوی فوتبالش، کوبی را به اشتباهش برساند؛
«هیچ وقت فکر نمی کردم مسی بازیکن بزرگی شود. حتی وقتی رونالدینیو او را معرفی کرد، به شوخی گفتم دنیای فوتبال به آدمی بهتر از تو نیاز دارد. لیونل مسی شبیه هیچ کدام از ستاره های بزرگی نبود که تا آن زمان دیده بودم. عطش، روحیه و نوع نگاهش چیزی نبود که قبلا در هیچ کدام از ستاره های دنیای دیده باشم اما اعتراف می کنم که مسی تمام قوانین فوتبال را جا به جا کرد و من درباره اش اشتباه می کردم.» کوبی برایانت هیچ وقت فکر نمی کرد چند سال بعد همراه همان پسربچه، در کلیپ تبلیغاتی شرکت هواپیمایی ترکیش ایر حضور داشته باشد؛ کلیپی که مسی و کوبی برایانت مدام به هم حسادت می کنند و برای جلب توجه در هواپیما به هر لطایف الحیلی متوسل می شوند.
الگوهای عجیب
بزرگ ترین اتفاقی که برای هر ورزشکاری مثل کوبی برایانت می افتد. این است که بعد از خداحافظی از دنیای حرفه ای دیگر انگیزه ای برای مبارزه و چالش در او وجود ندارد اما مصاحبت کوبی برایانت با جورجیو آرمانی برای او الهام بخش بود. سال 2001 به میلان رفت و با جورجیو آرمانی ملاقات کرد؛ مردی که برند معروف آرمانی را تازه در چهل سالگی پایه گذاری کرده بود؛ در سنی که برای ورزشکاران همه چیز به پایان می رسد. این که یک ورزشکار باید بعد از دوران بازنشستگی چه کار کند؟ جورجیو آرمانی راه را مشخص کرد؛ نگاه تک بعدی به بسکتبال را در زندگی فراموش کن و واکنشی به تعریف و تمجیدها نشان نده. اندکی از هر کس و هر چیز؛ این قانونی بود که کوبی برایانت برای بلوغ در زندگی تا همین امروز آن را لحاظ کرده است.
فرقی نمی کرد جورجیو ارمانی باشد یا نابغه و تاکتیسین بسکتبال. فیل جکسون. کوبی از هر کسی که قابلیتش را داشت، الهام می گرفت. همان طور که وقتی با فیل جکسون در لیکرز کار می کرد، برای به آرامش رسیدن به سمت ذن رفت. تفکر عبادت و ریاضت در زندگی که فیل جکسون جزء استادان آن بود. اینها همان توصیه هایی بود که کوبی در زمان خداحافظی اش به کار بست. وقتی هواداران کوبی برایانت به دنبال راه انداختن تور خداحافظی کوبی برایانت در شهرهای مختلف بودند، کوبی با آنها مخالفت کرد چون اعتقاد داشت: «هر قدر هم در این سال ها خاطرات خوب درست کرده باشم و نمایش های مقبول ارائه کرده باشم، باز هم نمی توانم به اندازه ای که باید قدردان آنها بوده باشم.»
نامه احساسی کوبی برایانت به بسکتبال
متن خداحافظی ای که کوبی برای بستن کتاب بسکتبالش انتخاب کرده بود، سر و صدای زیادی درست کرد. دیوید بکهام در واکنش به ستاره لیکرز و یکی از ده بازیکن برتر تمام تاریخ بسکتبال در اینستاگرامش نوشت: «کلمات زیادی وجود دارند که می توان کوبی را با آنها توصیف کرد اما برای من فقط یک کلمه در ذهنم می چرخد: برنده. او بهترین نشانه و الگو برای بچه مدرسه هایی بود که می خواستند بسکتبال را انتخاب کنند اما چاره چیست، همه چیزهای لذتبخش بالاخره روزی تمام می شوند» لیونل مسی او را بهترین ورزشکار غیرفوتبالی ای می دانست که تماشای بازی هایش او را شگفت زده می کند و اوباما، رییس جمهور آمریکا، اعتراف کرد همیشه آرزو می کرده حتی برای یک روز می توانست شبیه کوبی بسکتبال بازی کند اما دیوید بکهام درست می گفت. همه چیزهای لذتبخش هم بالاخره روزی تمام می شوند و کوبی برایانت هم با نامه احساسی اش برای بسکتبال، به دوران بازنشستگی سلام کرد.
بسکتبال... عزیزم!
از وقتی که با جوراب های پدرم، توپ درست می کردم و در تخیلم وسط بازی آل استارز توی ثانیه های آخر بازی شوت سه امتیازی می زدم و تیم کنفرانس غرب را قهرمان می کردl، باور داشتم همه چیز واقعی است. بگذار اعتراف کنم؛ از همان موقع عاشقت شده بودم و همه چیز را پای تو گذاشتم؛ زندگی، عمر، روح و حتی خانواده ام را پایت گذاشتم. هر چیزی که برایت خرج کردم، همه داشته های یک پسربچه در شش سالگی است. همیشه در رویا خودم را وسط سالن در حال دویدن و دریبل کردن می دیدم. پس شروع به دویدن کردم. در هر سالنی و برای هر توپ مرده ای به خاطر تو دویدم. خواستی برایت بجنگم و با قلبم این کار را برایت کردم. شب ها با درد می خوابیدم و صبح ها با درد از خواب بلند می شدم اما چه کسی است که نداند درد هم جز عشق است.
ناراضی نیستم. تو به جای همه این دردها، به یک پسر شش ساله رویای بازی در لیکرز را دادی اما باور کن دیگر خسته شده ام. این آخرین قطره های انگیزه و توانم است که دارم برایت خرج می کنم. قلبم هنوز مشتاق است، روحم هنوز هم توان دردکشیدن و سختی ها را دارد اما بدنم می گوید دیگر وقت خداحافظی است. من را ببخش. تو به من همه چیز دادی و من دارم رهایت می کنم. می خواهم بدانی تا آخرین لحظه زندگی ام، بودن با تو را مزمزه می کنم. همه سختی ها و شیرینی ها بدی ها و خوبی ها. من و تو هرچه داشتیم و می توانستیم را به هم هدیه دادیم. دیگر وقت خداحافظی است. همیشه عاشقت هستم.
]]>تا حالا پرسیدهاید چرا ساخت یک هواپیمای جدید شش سال زمان می خواهد درحالی که مشخصات آن باز هم تا 90 درصد با نسخه قبلیاش مشترک است؟
پاسخ این است که این دستگاه ها بسیار پیچیده اند. حال، پرتابگر یا فضاپیماها که دیگر جای خود را دارند و در این وسایل جای هیچگونه خطا یا بی دقتی هم نمیتواند وجود داشته باشد.
بنابراین، زمانی که حرف از این میزان دقت در میان باشد، هزاران هزار ساعت زمان نیاز است تا فرایند تست و بهینه سازی روی این وسایل انجام شود. در واقع، تیم های توسعه و عملیاتی فضایی، به دانش و تخصصی دست پیدا می کنند که هیچ فرد دیگری روی این سیاره آنها را در اختیار ندارد.اجرای ماموریت های فضایی مستلزم تدوین موارد متعددی از جمله قوانین فضایی و اقدامات قابل اجراست که بعد از ساعت ها تست و شبیه سازی به دست آمده اند. یک تغییر کوچک در وسایل حمل و نقل فضایی می تواند این اسناد و قوانین را به کلی تغییر دهد.
بر اساس گزاشی که نشریه فوربس منتشر کرده راکت Saturn V دربرگیرنده سه میلیون قطعه است. ماژول های فرماندهی و خدمت رسانی و همچنین ماژول های مورد استفاده در ماموریت به ماه نیز دربرگیرنده میلیون ها قطعه اضافی علاوه بر این بودند و این پیچیدگی به حدی است که مقیاس جزئیات مورد نیاز برای سر هم کردن و ساختن این دستگاه ها در ذهن یک نفر جای نمی گیرند.
بنابراین وقتی که برنامه آپولو به انتهای کار رسید، کارخانجاتی که آن وسایل را سر هم می کردند یا موظف به انجام کار دیگری شدند یا اینکه به کلی به کار خود پایان دادند. وسایل و تجهیزات مورد استفاده برای انجام آن ماموریت ها هم از هم باز شدند و تکنیسین ها، مهندسان، دانشمندان و کادر کنترل پرواز نیز به مشاغل دیگری گمارده شدند. با گذشت زمان، برخی از وسایل و تجهیزاتی که در جریان این ماموریت مورد استفاده قرار گرفتند منسوخ شدند.
از همین رو، اگر امروز حرف از ساختن راکت Saturn V یا آپولو و سفر به ماه به میان می آید، حرف از یک کار ساده و پیش پا افتاده در میان نیست و نمی توان صرفا با استناد به مدارک قبلی به جای مانده از آپولو این کار را به انجام رساند. در برهه کنونی کارخانجات یا ابزارهای لازم برای این منظور در اختیار نیست و تخصص کافی برای درک چگونگی ساز و کار این وسایل نیز موجود نخواهد بود و اگر هم موفق به ساخت چنین وسیله ای شویم دانش کافی برای فرستادن آن فضاپیما به ماه را نخواهیم داشت.
برای ساخت فضاپیما هم لازم است که مواد جدید جایگزین مواد قدیمی شوند و این کار، کلیت وسیله ای که با آن سر و کار خواهیم داشت را تحت تاثیر قرار می دهد. به این ترتیب حتی تعاملات و کارکردهای نادرست احتمالی هم تغییر خواهند کرد و دستگاه مجموعا توانمندی های تازه ای پیدا می کند.
با در نظر داشتن همین مسائل، لازم است که تخصص مورد نیاز برای ساخت چنین دستگاهی به دست بیاید و در ادامه تست و فرایندهای شبیه سازی تازه ای صورت بگیرد و حتی قوانین و فرایندهای لازم برای پرواز این دستگاه ها از نو نوشته شود و اصولا به همین خاطر است که بشر فعلا توانایی پرواز مجدد به ماه را ندارد.
به گزارش خبرآنلاین و به نقل از ایسنا، این تمرین در شبیهساز ایستگاه فضایی بینالمللی انجام گرفت که در مرکز آموزشی گاگارین واقع در شهرک ستارهها (شمالشرقی مسکو) واقع شده است.
در طول برنامه آموزش فضانوردان، اعضای هر گروه پروازی ملزم هستند تقریبا تمامی حالات پیشبینیشده و نشدهای را که در فضا رخ خواهد داد، بارها و بارها تمرین کنند.
دوربینهای نصبشده در محل آموزش لحظهبهلحظه از این تمرینها فیلمبرداری میکنند و تصاویر نهتنها برای بررسیهای بعدی ذخیره میشوند، که بهطور زنده در اتاق فرمان پخش میشوند تا کارشناسان مختلفی که آنجا حضور دارند، کارهای تکتک فضانوردان را زیر نظر بگیرند و اگر خطایی انجام گرفت، به آنها در جهت اصلاح، تذکر دهند.
تمرین روزهای معمولی پرواز تنها یکی از این آموزشهای مهم است که اجازه میدهد کارشناسان ارزیابی کنند آیا اعضای گروه میتوانند برای سفری طولانی به ایستگاه فضایی بینالمللی با هم کار کنند یا خیر.
روز کاری معمولی یا استاندارد در ایستگاه فضایی بینالمللی شامل موارد زیر است:
بررسی دستگاههای بخش مرکزی ایستگاه (ماژول روسی)
تعمیر احتمالی سامانههای پایگاه
ارزیابی تجهیزات موجود و نگهداری دادهها
آزمایشهای علمی و پزشکی
ورزش
ارتباط با مرکز هدایت پرواز
بررسی و تنظیم مجدد اطلاعات با زمین
البته در روند آموزش خدمه، برخی از شرایط اضطراری مانند قطع ارتباط یا بروز مشکل در سامانههای پشتیبانی از حیات گنجانده میشود تا کارشناسان، عکسالعمل فضانوردان (یا آنطور که روسهای میگویند، کیهاننوردان) را ارزیابی کنند.
در طول تمرین روزهای معمول پرواز، همانند زندگی واقعی در مدار، از تمام امکانات ماژول روسی ایستگاه فضایی بینالمللی استفاده میشود تا فضانوردان، ریتم کار در فضا را تجربه کنند.
این کار همچنین باعث تقویت مهارتهای فعالیت روی برنامه کاری میشود. در پایان آموزش در شبیهساز ماژول روسی، کمیسیونی ویژه، کار هر یک از خدمه ایستگاه فضایی بینالمللی را ارزیابی میکند و به آن نمره میدهد.
برنامه کاری ایستگاه دقیقا مشخص است و گروه کیهاننوردان طبق آن باید به انجام وظیفه بپردازند. در عرشه ایستگاه بینالمللی فضایی، روزها ساعت ۴ بامداد به وقت گرینویچ (۷:۳۰ صبح به وقت ایران) آغاز میشود و ساعت ۱۹:۳۰ (۲۳:۰۰ به وقت ایران) پایان مییابد.
ساعت ۱۹:۳۰ در واقع زمان خاموشی است. این همان زمانی است که فضانوردان فرصت استراحت و صحبت با هم را پیدا کنند، با اعضای خانواده خود تماس میگیرند یا فقط از پنجره بیرون را نگاه میکنند و از مناظر پیش چشمانشان شگفتزده میشوند.
تمام کسانی که به فضا سفر کردهاند، گفتهاند که دیدن سیاره مادری، احساسی مطبوعی از آرامش را به همراه دارد.
ایستگاه هر ۹۰ دقیقه یکبار مدار خود را به دور زمین تکمیل میکند؛ بنابراین زمانی که از شب صحبت میکنیم گمان نکنید این شب همانند زمین است. خورشید در طول هر دور مداری، طلوع و غروب میکند و فضانوردان در هر شبانهروز زمینی ۳۲ بار طلوع و غروب خورشید را میبینند.
در طول روز، هر یک از کیهاننوردان بهشدت درگیر انجام مأموریتهایی است که از سوی مرکز هدایت پرواز در مسکو (روسیه) و هیوستون (تگزاس، ایالاتمتحده) به آنها ابلاغ میشود. برنامه روزانه به همراه دستورالعملهای تخصصی موردنیاز فعالیتها برای خدمه فرستاده میشود.
هر روز ۲ جلسه تشکیل میشود؛ صبحها برای بررسی و اطمینان از مرتب بودن همه موارد و پایان روز برای بررسی اینکه چه فرایندهایی در طول روز به انجام رسیده و برای روز بعد چه کارهایی باید انجام شود.
حتی تعطیلات آخر هفته هم در ایستگاه تعطیل نیست؛ شاید حجم کارها اندکی کمتر باشد، اما باز هم برنامههای زیادی هست که باید انجام شود، برخی از دستگاهها باید تعمیر شوند و برنامههای آموزشی باید کامل گردند.
خدمه اصلی و پشتیبان سایوز MS8 طی دیروز و امروز (۲۰ و ۲۱ فوریه ۲۰۱۸) درون شبیهساز ماژول روسی ایستگاه فضایی بینالمللی و سفینه سرنشیندار سایوز حضور داشتهاند تا امتحان جامع عملی بسیار دشوار و پیچیده را پس بدهند. آنها تنها در صورت داشتن نمره قبولی اجازه پرواز خواهند داشت.
لازم به ذکر است که خدمه اصلی ناو سایوز MS8 شامل کیهاننورد روسکاسموس «اولگ آرتمیف» و فضانوردان ناسا «اندرو فویستل» و «ریچارد آرنولد» هستند و کیهاننورد روسکاسموس «الکسی آوچینین» همراه با فضانورد ناسا «نیک هیگ» گروه پشتیبان را تشکیل میدهند.
پرتاب کپسول فضایی سایوز MS8 برای ۲۱ مارس ۲۰۱۸ (۱ فروردین ۱۳۹۷) برنامهریزیشده است.
مهندسان اسپیسایکس لباس فضایی جدید خود را بر تن مانکنی پوشاندهاند و آن را روی صندلی راننده محکم بستهاند تا رؤیای فضایی «ایلان ماسک»، مدیر اجرایی اسپیسایکس با شکوه هرچه تمامتر به واقعیت بپیوندد. این راننده «Starman» نام دارد و نمایی که میبینید، آخرین تصویری است که از این فضاپیمای عجیبوغریب تبلیغاتی به زمین مخابره شده و خودرو و رانندهاش را در برابر هلال زیبایی از زمین نمایش میدهد.
برای مشاهده عکس در ابعاد بزرگ، اینجا را کلیک کنید.
خودروی «تسلا رودستر» رهسپار کمربند سیارکها (اجتماع سیارکها بین مدار مریخ و مشتری) است. موفقیت موشک «فالکنهوی» در ارسال موفق محمولهاش به فضا، آن را به قدرتمندترین موشک ماهوارهبر جهان تبدیل کرده است و به رغم این موفقیت، «ایلان ماسک» اعلام کرده است که از «فالکنهوی» برای اعزام فضانوردان به مریخ استفاده نخواهد کرد و موشک جدیدی را خواهد ساخت.
این ساختمان که در سئول قرار دارد قبل از نورپردازی با LED ، ظاهری
بسیار معمولی و عادی داشت. ساختمانی با نمای سنگی به رنگ بژ که با آرم های
تبلیغاتی پوشانده شده بود.
بابازسازی نما و به کار بردن لامپ های LED در نورپردازی اطراف پنجره ها، هر
برند دارای قاب و رنگ خاص خود شده و نمایی متمایز از دیگر پنجره ها را از
دید بیننده دارد.
این نمای متمایز کننده و در عین حال هماهنگ، در عین تناقض، یکپارچگی لازم
را ایجاد کرده است. نمای بازسازی شده با موزاییک های کوچکتر ایجاد شده است
که با ابعاد واحد های شیشه به کار رفته در پنجره ها در تناسب است.
این موزه تماما در زیر زمین قرار دارد و هدف از این کار، حفظ فضای سبز
زمین مد نظر برای ساخت این موزه مدرن بوده است. همین امر، نورپردازی این
فضا را به چالشی برای معماران آن مبدل کرده است.
راه حل معماران برای نورپردازی داخلی و بیرونی موزه، در نوع خود جالب و
خلاقانه است.آن ها از ساختار دایره ای شکل برای نورپردازی در بین چمن های
فضای سبز استفاده کردند و از همان الگو برای سقف موزه نیز بهره بردند. این
شبکه نورپردازی پیچیده در آن واحد هم چمن ها و هم سقف زیر این لایه را با
هم روشن می کند.
مهمترین چالش نورپردازی این خانه مسکونی، تجربه حس روز و شب برای ساکنان آن با نورپردازی های متمایز و خاص بوده است.
نمای این ساختمان از جنس پنل های سیمانی و سقف آن از جنس ورقه های فولادی است.
نام خانه از اسم نوعی از لامپ های LED به نام … گرفته شده است.
این مدل .. ها در هنگام نصب، در زیر طاق و یا سقف قرار گرفته و به نوعی از بیرون دیده نمی شود و فقط نور آن ها دیده می شود.
این نورپردازی ال ای دی به گونه ای طراحی شده است که نورآن از طریق گوشی
هوشمند قابل تغییر است و رنگ های خیره کننده ای را به نمایش می گذارد.
این ساختمان سه طبقه که به صورت نمادین با این هدف طراحی شده است که یادآور یک کوه یخی شناور باشد. تمام نمای بیرونی این ساختمان از بلوک های کوچک شیشه ای پوشانده شده است. این بلوک های سفارشی از جنش شیشه های مات ضد ضربه اند ولامپ های LED به کار رفته برای نورپردازی ال ای دی نما، در پشت آن ها جاسازی شده اند. نمای نهایی یک نور یکدست را می دهد که شدت نور آن قابل تنظیم است.
این مرکز شنا برای بازی های المپیک تابستانی در سال ۲۰۰۸ طراحی شده است.
ایده نمای ان برگرفته شده از مطالعات گسترده ای است که معماران آن در مورد اشکال مختلف آبزیان داشته اند.
این طراحی نهایتا به نمایی تبدیل شده است که خوشه های حبابی شکل را به ذهن بیننده می آورد.
این نما متشکل از قالب های فولادی است بر روی آن نمای بالشتک مانند نیمه
شفاف نصب شده است. این ۴۰۰۰ قطعه اجازه می دهدنور طبیعی تا جای ممکن به
داخل راه پیدا کند. این نمای خاص منجر به کاهش ۳۰% مصرف انرژی در بخش
روشنایی شده است و نورپردازی مورد نیاز برای روز را نیز به ۵۵% کاهش داده
است.
لامپ های به کار رفته در نورپردازی این مجموعه، طیف رنگی گسترده ای را در بر می گیرد وو نمایی پرجنب و جوش ایجاد کرده است.
ظاهرا قرار است که نژاد بشری هم زمینی و هم مریخی باشد. ایلان ماسک (Elon Musk) به عنوان بنیانگذار اسپیس ایکس (SpaceX) از جزئیات سفر انسان به مریخ میگوید!
سفر انسان به مریخ دیگر محدود به داستانهای علمی تخیلی نیست؛ چرا که ظاهرا این رویاهای دیرینه بشر قرار است به زودی محقق شود. امروزه به لطف پیشرفتهای تکنولوژیکی، تصاویر متعددی توسط مریخنوردها به کره زمین مخابره میشود. همین امر آینده بشر بر روی کره زمین را به چالش کشانده و رویای قدم نهادن بر سیاره سرخ را به بیشترین حد خود میرساند.
ناسا (NASA)، اسپیس ایکس (SpaceX) و مارس وان (Mars One) از جمله شرکتها و آژانسهای فضایی هستند که سعی دارند تا 15 سال آینده، انسان را به سیاره سرخ برسانند. البته هریک از آنان، زمانبندی خاص خود را داشته و برنامه متفاوتی را برای اجرای این ماموریت در نظر گرفتهاند. در این مطلب چشماندازی از برنامه سفر انسان به مریخ توسط کمپانی اسپیس ایکس را به نمایش خواهیم گذاشت.
ایلان ماسک در نظر دارد که برنامه سفر به مریخ را نهایتا تا 5 سال آینده با اجرا درآورد!
او در روز دوشنبه از پیشرفتههای عمده در برنامه فضایی خود برای سفر انسان به مریخ سخن گفت. راکتهای بیافآر (BFR) قرار است که نقش عمدهای را در این ماموریت بزرگ بازی کرده و در اولین مرحله، تعداد 100 الی 200 انسان را به مریخ ببرند.
به طور دقیقتر، اسپیس ایکس قصد دارد حداقل 2 سفینه فضایی را در سال 2022 به مریخ ارسال کند تا به بررسی منابع آبی، خطرات محیطی، کارگذاری منابع تامین انرژی، معدنکاری و آمادهسازی زیرساختهای زندگی برای انسان بپردازند.
تامین منابع آبی برای ایجاد نیروی محرکه مورد نیاز برای بازگرداندن مسافرین به کره زمین لازم و ضروری است.
در سال 2024، تعداد این سفینهها به 4 عدد میرسد. 2 تای آنان برای حمل و نقل انسان و 2 تای دیگر برای منابع مورد استفاده قرار خواهند گرفت تا این ماموریت 3 ماهه به اجرا درآید.
علاوه بر آن، این ماموریت قرار است که تجهیزاتی مخصوص ایجاد یک منبع تولید نیروی محرکه، پنلهای خورشیدی و … را نیز با خود به همراه داشته باشد تا آب آشامیدنی مورد نیاز برای انسانها نیز تامین گردد. سپس این ماموریت شروع به رشد میکند و رفته رفته به تعداد سفینههای آن افزوده خواهد شد.
در 15 سال اخیر، کمپانی اسپیس ایکس سرمایه بسیاری را صرف ساخت راکتهای فضایی کرده تا در نهایت بتواند برنامه سفر انسان به مریخ را عملی سازد. او در سال 2016 و در یک کنفرانس مهم در مکزیک، از برنامه خود برای رسیدن به کره مریخ پردهبرداری کرد.
راز موفقیت اسپیس ایکس، بهکارگیری راکتهایی با قابلیت استفاده مجدد است که امکان سفرهایی فضایی با هزینه کمتر را ممکن میسازد. ایلان ماسک معتقد است که این راکتها میتوانند هزینههای دسترسی به نقاط مختلف فضا را کاهش داده و برنامه سفر انسان به مریخ را عملی سازند. هماکنون که شما در حال خواندن این مطلب هستید، این کمپانی موفق شده 16 تقویتکننده اولیه موشک فالکون 9 را بازیابی کرده و راکتهای پیشین خود را مجددا آزمایش کند. همچنین فناوری به کارگیری شده در دقت فرود این راکتها را میتوان در سایر ماموریتهای فضایی نیز مورد استفاده قرار داد.
برنامه ایلان ماسک برای سفر انسان به مریخ بسیار بیرحمانه است! او در نظر دارد که در قرن آینده، رویای شهر مریخی خود را با جمعیت یک میلیون انسان در این سیاره عملی کند. او همچنین پیشنهاد کرده که به منظور تغییر دادن شرایط اقلیمی سیاره سرخ، لازم است که آن را با بمبهای اتمی هدف قرار دهیم!
نکته کلیدی در مورد برنامه کمپانی اسپیس ایکس برای سفر انسان به مریخ، راکت مخصوصی است که به گفته ایلان ماسک، تاکنون هیچ راکت قویتری نسبت به آن ساخته نشده و حتی نسبت به راکت ساترن 5 (Saturn V) نیز تکنولوژی به روزتر و قدرت بیشتری دارد. ایلان ماسک میگوید که این راکتها قادرند 4400 تُن وزن را با خود به مریخ حمل کنند!
در سپتامبر 2017، ایلان ماسک از یک طرح جدید و کوچکتر برای حملونقلهای بین سیارهای اسپیس ایکس (SpaceX Interplanetary Transport) رونمایی کرد. این سفینه حتی بعد از جدایی از تقویتکننده راکتهای خود نیز بزرگ بوده و میتواند راکتهای کوچکتر و یا دستهای بازدیدکنندگان مریخی را در خود جای دهد.
در تصویر بالا، نمایی برش خورده از راکت BFR را ملاحظه میکنید که قسمت مربوط به تقویتکنندههای این راکت بعد از راهاندازی جدا شده و برای سوختگیری مجدد به زمین بازمیگردد.
اسپیس ایکس برای راکتهای بیافآر ، یک مخزن سوخت در حجم و اندازهای قابل ملاحظه را در نظر گرفته است. مقایسه آنان در کنار افرادی که در جلوی آن ایستادهاند، عظمت بسیار این مخزن سوخت را نشان میدهد.
هنگامی که ماموریت سفر انسان به مریخ آغاز شود، سفینههای مخصوص حملونقل بین سیارهای، اتاقهایی را برای جایگیری 40 کابین تعبیه کردهاند.
ایلان ماسک همچنین اعتقاد دارد که با استفاده از رکتهای BFR، میتوان برای بازگشت مجدد به ماه استفاده کرد و کاربرد این راکتها به برنامه سفر انسان به مریخ محدود نمیشود.
ایلان ماسک امیدوار است که راکتهای مذکور نهایتا تا 5 سال آینده راه سفر به مریخ را در پیش گرفته و زیرساختهای لازم برای قدم نهادن انسان بر سیاره سرخ را آماده کنند.
یک طرح مفهومی جدید و جالب، راکت جدید اسپیس ایکس را در حین ورود به اتمسفر مریخ به نمایش گذاشته است.
بنیانگذار کمپانی اسپیس ایکس معتقد است که سیاره مریخ را باید به مکانی زیبا تبدیل کرد. البته این کار ممکن است زمان زیادی ببرد، اما تلاشهای ایلان ماسک برای ساخت اقامتگاههای انسانی در سیاره سرخ متوفق نخواهد شد.
علاوه بر توضیح در مورد نحوه اجرای این ماموریت، ایلان ماسک یک رندر از نمای اقامتگاههای انسانی را در فدراسیون بینالمللی فضانوردی (International Astronautical Congress) به نمایش گذاشت.
ناسا هیچ برنامهای ندارد که میلیونها نفر از جمعیت زمین را به مریخ ببرد! اما گفته میشود که ناسا سعی دارد تا 15 سال آینده، گروهی از فضانوردان را به مریخ ببرد. در طول دولت باراک اوباما، زمان رسیدن به این هدف تا سال 2030 تعیین شد و این تاریخ در دولت دونالد ترامپ به سال 2033 تغییر یافت.
ناسا برای سفر به مریخ، مسیری طولانی شامل 3 قدم مختلف را پیش روی خود میبیند. مرحله اول که هماکنون در حال انجام است، اجرای تحقیقات اساسی بر روی ایستگاه فضایی بینالمللی است که نقشی مهم را در سفر انسان به مریخ بازی خواهد کرد. همکاری با شرکتهایی نظیر اسپیس ایکس نیز در دستور کار آژانس فضایی ناسا برای رسیدن به سیاره سرخ قرار دارد. اما هیجانانگیزترین کاری که همین حالا نیز در حال انجام است، تحقیق و توسعه بر روی سختافزارهای جدید برای دستیابی به سفرهای فضایی دوردست است.
انتقال دادن تجهیزات و لوازم مورد نیاز در طول این ماموریت، به مقدار زیادی انرژی لازم دارد. ناسا برای این نیاز، شاتل آمریکایی جدید اسالاس را آماده میکند. اسالاس نسل بعدی راکتهای فضایی بوده که برای سفرهای فضایی دوردست در آینده طراحی شده است.
خوشبختانه ناسا در حال حاضر، به دستاوردهای مناسبی برای سفر به مریخ رسیده است. کپسول اوریون مانند فضاپیمای آپولو از یک کپسول حامل فضانوردان تشکیل شده است که بر روی سیستم اسالاس نصب شده و فضانوردان را به سیاره سرخ میرساند.
ناسا سعی دارد که با اجرای ماموریتهای فضایی دیگر، شجاعت خود در به اجرا گذاشتن ماموریت سفر انسان به مریخ را به اثبات برساند. این احتمال نیز وجود دارد که سفرهای فضایی مذکور، شامل سفر مجدد به کره ماه باشند.
ناسا در نظر دارد که ایستگاه فضایی جدیدی را تحت عنوان «دروازه فضایی عمیق» (Deep Space Gateway) در مدار ماه قرار دهد. جایی که خدمه بتوانند تکنولوژیهای فضایی را به آزمایش گذاشته و برای سفر به مریخ آماده شوند.
آژانس فضایی ناسا در نظر دارد تمامی جنبههای مربوط به یک سفر فضایی این چنینی را مورد توجه قرار دهد. سفر طولانی و بلند مدت به مریخ، میبایست شرایط مناسبی را برای تامین امنیت و سلامت خدمه فراهم آورد. اقامتگاههای انسانی ناسا در مریخ، از همین حالا نیز در بیابانی به آزمایش گذاشته شدهاند. ناسا امیدوار است که این زیستگاهها را در ماموریت سفر انسان به مریخ، بتواند به سیاره سرخ منتقل کند.
اسیریس-رکس (OSIRIS-REx) در حال حاضر برای بررسی سیارک بنو و بازگردانی نمونه از آن در حرکت است. گفته میشود که تا سال 2023، این فضاپیما موفق خواهد شد نمونههای این سیارک را به زمین بازگرداند. طراحی این فضاپیما، بخشی از آزمایشات دانشمندان ناسا برای پیشنهاد نحوه کارکرد عملیات رباتیک در سطح مریخ بود.
سومین قدم ناسا، شامل اتمام تمامی مقدمات سفر انسان به مریخ است و سرانجام ما را به رویای دیرینه قدم نهادن بر سطح سیاره سرخ خواهد رسید.
آخرین طرح مفهومی مربوط به زندگی بر روی مریخ از شرکت لاکهید مارتین (Lockheed Martin) پیشنهاد شده است. این شرکت نیز همانند اسپیس ایکس و ناسا قصد دارد برنامه سفر فضایی خود را جهت استقرار در مدار مریخ به مدت 10 الی 11 ماه به اجرا درآورد. ایستگاه فضایی مریخی قرار است که با کپسول اوریون ناسا ادغامسازی شده و برای ورود و خروج از سیاره مریخ مورد استفاده قرار گیرد.
برنامه سفر به مریخ شرکت لاکیهد مارتین، حتی برای حمل و نقل بر سطح سیاره مریخ نیز برنامه دارد. وسلیه حمل و نقل مریخی (Mars Accent Descent Vehicle) به فضانوردان اجازه خواهد داد که در سطح سیاره سرخ به مدت 2 هفته به کاوش پرداخته و سپس به ایستگاه فضایی مریخی بازگردند.
سرانجام بعد از دههها تحقیق، توسعه، آموزش و … قرار است که نهایتا در 15 سال آینده، انسان بر سطح مریخ قدم بگذارد. جدول زمانی فعلی ناسا، سفر انسان به مریخ را برای سال 2033 نشان میدهد، هرچند ممکن است که این زمانبندی باز هم دستخوش تغییراتی شود.
طرفداران سفر به مریخ، روز به روز در حال افزایش هستند. در واقع سیاره مریخ، دانشمندان و سازمانهای فضایی مختلف را به یک رقابت سخت وارد کرده که برای اکتشافات فضایی در مریخ، با یکدیگر وارد یک مسابقه جذاب شدهاند. رقابت جذاب مارس وان نیز برای جذب داوطلبان سفر بدون بازگشت به مریخ، سر و صدای بسیاری را به همراه داشت که تاکنون 100 فینالیست آن مشخص شدهاند. برنامه زمانی شرکت مارس وان نیز برای رسیدن به سیاره سرخ، برای سال 2032 تنظیم شده است.
مارس وان قصد دارد که برای توسعه فناوری مریخ نشین خود با کمپانی لاکیهد مارتین قراردادی را امضا کند.
در سالهای اخیر، ماموریت مارس وان با انتقادهای بسیاری همراه بوده و اعتقادها بر این است که برنامه سفر انسان به مریخ از سوی مارس وان عملی نخواهد بود. اما این شرکت نیز برای اجرای ماموریت ساخت اقامتگاه دائمی در مریخ، به تلاش خود ادامه میدهد. لازم به ذکر است که پروژه مارس وان برای سفر انسان به مریخ ، یک ماموریت یکطرفه بوده و مسافرین آن هرگز به زمین بازنخواهند گشت.
یک حقیقت همیشگی در مورد مریخ وجود دارد و آن این است که زمانبندی سازمانهای فضایی همواره ثابت نبوده و گاها دستخوش تغییراتی میشوند. اسپیس ایکس و ناسا از جمله نامزدهای نخستین سفر به مریخ هستند؛ چرا که تکنولوژی مورد نیاز را هماکنون نیز در اختیار دارد. اسپیس ایکس امیدوار است که حتی بتواند پروژه خود را زودتر از ناسا به اجرا در آورد، البته باید توجه داشت که آژانس فضایی ناسا تنها سازمانیست که راکت مورد نظر خود را برای سفر انسان به مریخ به آزمایش گذاشته است. با این حال، گفته میشود که ایلان ماسک زودتر از ناسا مریخ را به تصرف انسان درخواهد آورد.
]]>
سفر زندگی هر کسی از نقطه ای آغاز می شود که تصمیم می گیرد قهرمان زندگی خودش بشود. این تصمیم بعید است در روزهای خوش خوشانمان رخ دهد. معمولا در قعر جهنم بی کسی و تنهایی است که ندایی از درون ما فریاد میزند: " دیگر بس است "!
وقتش است کنترل این زندگی را دوباره به دست بگیرم و اینجاست که زندگی، یکی دو تا اردنگی دیگر محض احتیاط به تو می زند و تو باز باید چشم در چشم گرگ بدوزی و مصمم بایستی برای خواسته عمیقت!
اینجاست که گشایش رخ می دهد و تو سفرت را می آغازی.
زنده باد تو
که به این راحتی پا پس نمی کشی "
اما مهمترین نکته شب های سیاه این است که انگار باید حتما توی گرداب غم غرق شوی و خفگی حلقه بزند دور گردنت تا عاقبت حرکت جانانه ای کنی! یا که گردونه بچرخد و گوی شانس تو از سوراخ بیفتد بیرون و گره از کار باز شود. وگرنه که به این راحتی ها، راحتی حاصل نمی شود.
داستان شب های این روزهای ما هم همین است انگار. بعضی جاهاش خنج می زند به صورت زندگی مان و صبحش قصد آمدن ندارد؛ اما من بعد از صبح کردن آن شب هام، دیگر بلدم پایان این قعر جهنمی کجاست و جایی جز یک تپه سبز نیست.
شاعر ! می گوید بعد از اتمام هر رابطه ی کاری/تحصیلی/ شغلی/ عشقولانگی ! همچنان آدم بمانید ! و خودتان و طرف مقابلتان را به گند نکشید. حداقل به حرمت لحظه های دلبرانگی ! که روزی با یکدیگر داشته اید.
]]>
37 روز از 21 دی ماه که در تقویم ام نوشته ام،
" فوت مادر ".. .
می گذرد.
از فریادهای من پشت تلفن که
" چی فکر کردی تو پیش خودت ... " تا پیامش که " دیوانه. دارم میرم فرودگاه ..."
از غمی که آوار شد توی زندگیم. .. از آن رنگ سیاه توی پروفایل که هر بار یادم آورد که دیگه مادر نیست ..
دلم می گیرد و باز هم می پرسم: یعنی خدا حرف حتی یک نفر از این هزاران نفر را نمی خواست گوش کند؟
چرا خدا مقرر کرده بود که زندگی، بدون مادر باشد. چرا هیچ وقت نشد عطر غذای مادر تو خانه بپیچد..
چرا نباید الان باشد
که خوشبختی بچه هایش را ببیند.
از موفقیت آن ها از ته دل بخندد و دلش پر از غرور و و شادی شود.
اما انگار در زندگی، اتفاق هایی خواهد افتاد که چرایی اش را بعدها خواهیم فهمید.
بنده بنا نیست از پشت پرده عالم باخبر شود. بنده بناست بندگی کند و توکل.
خدا خودش وعده داده که رحمان است و رحیم.
به تو این فرصت را داده است تا انعکاس غروب آفتاب را در تلالو شالیزارها تماشا کنی.
آنجا که آبیاش محو
و به بینهایت رنگهای دلفریب نارنجی و صورتی و زرد و قرمز تبدیل میشود..
آیین من است ..
عمیقترین لبخندها،
نسیمی که میوزد و
عطر گلهای وحشی را برایم به ارمغان می آورد.
به نظرم هر آدمی باید برای خودش یک رفیق یواشکی داشته باشد. خیلی یواشکی که وقتی از همه آدمها برید و هیچ کس نتوانست اون آرامشی رو که میخواد بهش بده، بره سراغ رفیق یواشکی اش. اصلا آدم باید یه رفیق یواشکی داشته باشد که بتونه باهاش خاطرات یواشکی بسازه و ته ته قلبش قایمش کنه. یا وقتی غم از دلش می باره و همه اومدن گفتن تو آدم مقاومی هستی، تو میتونی از پس این مصیبت بر بیایی، تو میتونی این روزها رو پشت سر بذاری، فقط بشه پیش اون بغض کنی، گریه کنی و حرف بزنی از غمی که توی دلت خونه کرده و اون آدم یواشکی هم فقط گوش بده. بدون اینکه مثل بقیه آدمها بخواد قضاوت ات کنه و بهت بگه چی درسته و چی اشتباه ! یه رفیق یواشکی که وقتی هیچکس نیومد بگه آنقدر اندوه و غم ات سنگینه که تنهایی نمیتونی اینهمه درد رو تحمل کنی، بیاد و بگه : منوببخش که توی بساطم واژه ای از جنس تسلا برایت پیدا نکردم رفیق ! اما من هستم در کنارت، شاید نتونم حس ات رو بفهمم، یا جای تو باشم این روزها، ولی میتونم در کنارت باشم برای کم شدن اندوه ات..
هر چه گشتم واژه
ای پیدا نکردم برای حال این روزهایم، واژه ای که بشود تمامیت تلخی این روزهایم
را به تصویر بکشد.
من حتی جرات تسلیت گفتن را هم ندارم. چون ایمان داشتم که خدا برای مادر معجزه خواهد کرد ..
زیاد که اهل وبلاگ خوندن نیستی،
کله پوک !
اما میدونم خیلی استراتژیک ! و یواشکی مییای نوشتههام رو
میخونی و میری.
من حتی میتونم اون لبخند شیطونت رو که گوشهی سمت چپِ لبهات میره بالا و
چشمهات برق میزنه رو تصور کنم وقتی که داری میخونی که یعنی هه هه هه !
خب این یکی پست وبلاگ هم که دربارهی منه !
میدونی کله پوک ! لبخند تو دنیای این دیووونه س.
اما تو، چند روزه نخندیدی...
# چرا وقتی یه کله پوک ! تلفنش رو جواب نمیده، آدم فکر میکنه که شاید تصادف کرده، شاید گرگها خوردندش ! یا آدم بدا دزدیدنش ! یا همهی چیزهای بد دیگه و آدم خیال میکنه دنیا آوار شده روی سرش. اما به محض اینکهجواب میده و صداش رو می شنوی و خیالت راحت میشه که حالش خوبه، عین بچهای که میخوای ببریش گردش خوشحال میشی، گوشی رو که قطع می کنی و فرت خوابت می بره !
ها ؟ چرا ؟
طبق آمار صنعت برق مربوط به تیرماه سال ۹۴، تولید نیروگاههای دیزلی، برق بادی، و انرژیهای نو ۳۲۴ میلیون کیلووات ساعت معادل ۰.۱ از کل انرژی تولیدی برق است. اگر به این مقدار تولید نیروگاههای برقآبی که معادل ۱۴۰۸۷ میلیون کیلووات ساعت، معادل ۵ درصد کل تولید برق، را اضافه کنیم؛ ۵.۱ درصد از نیاز برق کشور است. در حالت خوشبینانه در دو سال اخیر، ۶ درصد از برق مصرفی کشور، برق پاک بوده است.
بدون در نظر گرفتن هزینههای مربوط به ذخیرهسازی انرژی، تولید انرژی بهوسیله پنلهای خورشیدی بسیار ارزانتر از تولید برق با سوختها فسیلی هست (شکل زیر).
انرژیهای فسیلی بر اساس نیاز مخاطب و کاربر، تولید میشوند ولی چون انرژی پاک از وقایع طبیعی تولید میشود، بدون در نظر گرفتن نیاز لحظهای مخاطب است. در نتیجه در زمانهایی مثل کریسمس امسال در آلمان، ممکن است طبیعت این انرژی را بیشتر از حد نیاز در دسترسمان قرار دهد، و انرژی اضافه تولید میشود. در زمانهایی نیز که منابع طبیعی مانند باد و هوای آفتابی در دسترس نیستند، از وجود چنین انرژیهایی بیبهرهایم.
در حال حاضر، هر دو این زمانها از چالشهای تولید انرژیهای پاک هستند، چه هنگامی که بیش از نیاز انرژی تولید شده و چه زمانی که انرژی کافی در دسترس نیست. چرا که ابزاری برای ذخیرهسازی و نگهداری انرژی مازاد و دسترسی به آن در زمان نیاز نداریم!
اتحادیه اروپا نیز در سرمایهگذاریهایی تحت عنوان برنامه H2020 در جستجوی برای یافتن راهی جهت ذخیره سازی انرژیهای پاک و تجدید پذیر است.
در این مقاله میخواهیم بعضی ایدهها در این زمینه را باز کنیم. ایدهها برگرفته از مشارکتِ کاربران در وبسایت نوآوری باز پادپُرس هستند.
باتریهای الکتریکی شاید اولین راه برای ذخیره الکتریسیته باشند. اما ساختن باتریها کار سادهای نیست، و طول عمر آنها محدود است و در ضمن در زمینه بازیافت آن هنوز مشکل داریم. روش دیگری که از سالیان دور برای ذخیره سازی مورد استفاده بوده است و از نظر محیط زیستی هم مناسب میباشد، انرژی پتانسیل گرانشی است.
یکی از مواردی که میتواند برای تغییر نوع انرژی به انرژی پتانسیل استفاده شود هیدروژن است. اخیراً از مواد دو بعدی برای ذخیره سازی هیدروژن مورد توجه قرار گرفتهاند.
در میان روشهای مختلف برای ذخیره سازی انرژی، یکی از روشهای ارزانی که توسعه پیدا کرده استفاده از برق برای فشردهسازی هوا در تونلهای بزرگ زیرزمینی هست. در زمان مورد نیاز، چنین هوایی را از توربینهای گازی عبور میدهند و دوباره برق تولید میکنند. مشکل فعلی این روش این است که هوا در فرایند فشرده سازی گرم میشود و راهی برای استفاده از این گرما در دسترس نیست و عملا مقدار زیادی از انرژی همین جا هدر میرود. این مسئله در قالب پروژه ریکاس۲۰۲۰ در حال پیگیری است.
ایده ۱: ذخیره انرژی در قالب انرژی پتانسیل گرانشی
با نصب سلول خورشیدی بر روی پشت بام، در طول روز انرژی خورشیدی را تولید می کنیم و در یک مخزن در ارتفاع ذخیره می کنیم. طی شب که خورشید برای تولید برق نیست از انرژی حاصل از پایین ریختن آب برق تولید می شود.
این ایده در ابعاد بزرگ با نام تلمبه ذخیرهای یا Pumped storage plant شناخته میشود و دقیقا کارش این هست که برق مازاد تولیدی از منابع تجدیدپذیر را به صورت انرژی گرانشی در آب ذخیره کند و در زمانهای اوج مصرف یا در ساعتهای نبود انرژیهای خورشید و باد، انرژی پتانسیل گرانشی را دوباره به برق تبدیل و وارد شبکه کند. در طالقان یک نیروگاه تلمبه ذخیرهای موجود است.
محاسبه: بازدهی توربینهای آبی معمولی در حدود ۸۰ درصد هست. اگر مخزن آب ۱۰ متر مکعب گنجایش داشته باشه و در ارتفاع ۳ متری نسبت به توربین نصب شده باشد، میتواند انرژی در حدود ۷۰ وات را به مدت یک ساعت تامین کند.
مزایا و معایب: سیستم طراحی شده چندان پیچیده نیست و امکان طراحی و ساخت بالایی دارد از طرفی ۷۰ وات به مدت یک ساعت مقدار زیادی نیست و فقط میتواند برای روشن نگه داشتن یک لپتاپ و چند تا لامپ LED استفاده شود.
ایده ۲: استفاده از پتانسیل گرانشی و جریان آب برای ذخیره سازی انرژی در کویر
در این روش در طول روز، در کویر با استفاده از انرژی خورشیدی برق تولید میشود و آب شیرین را از رودخانه های شمالی به سمت رشته کوه ها پمپ میگردد و طی شب از انرژی پتانسیل گرانشی این آب برق تولید میشود و آب به داخل فلات ایران هدایت میگردد که میتواند در کشاورزی هم استفاده شود.
مزایا و معایب: به دلیل استفاده از منابع انرژی پاک و همینطور استفاده از آب های سطحی مفید است ولی تولید انرژی خورشیدی در دل کویر (دور از مناطق شهری) کار هزینه بر و مشکلی است و انتقال برق در فواصل زیاد نیاز به ولتاژهای بالا دارد تا حداقل اتلاف صورت بگیرد. چون برق تولیدی از خورشید دارای ولتاژ چند صد کیلوولت نیست، پس انتقال آن در فواصل زیاد اتلاف زیادی را همراه خواهد داشت.
تولید هیدروژن در زمان موجود بودن منابع انرژی پاک و مصرف آن در هنگام نیاز. مازاد تولید برق را میتوان بوسیله منابع تجدیدپذیر صرف تجزیه آب کرد. از هیدروژن تولیدی به چهار روش استفاده میشود:
مزایا و معایب: انرژی تولید شده از سوختن هیدروژن بسیار زیاد است، ولی از طرفی هیدروژن به صورت انفجاری واکنش می دهد از همین جهت بسیار خطرناک است و از طرفی بسیار هزینه بر است.
ایده ۴: استفاده از پنلهای خورشیدی به عنوان سایبان
گاهی ایدههای خیلی ساده میتواند یک طرح به ظاهر بدون توجیه اقتصادی را توجیه پذیر کند. به نحوهی استفاده از پنلهای خورشیدی در جهت کاهش تبخیر آب توجه کنید:
شما هم اگر در این زمینه ایدهای دارید که دوست دارید نقد شود و یا به ایدههای مطرح شده در بالا نقدی دارید، میتوانید در بحث مربوط به توسعهی روشهایی برای ذخیره انرژی پاک در سایت پادپُرس مطرح کنید.سفر قهرمانی زن در جنگیدن شبانه روزی نیست، سفر قهرمانی ما را با مردان عوض کردند؛
مدارج ترقی را هشت تا یکی پرواز کردیم و مدارک تحصیلی پرزرق و برق گرفتیم.
با شلوارهای جین، صبح ها
ساعت شش از خانه زدیم بیرون، رانندگی کردیم
بچه
های کوچک مان را بین محل کار و خانه به کمر کشیدیم،
جنگیدیم، جنگیدیم و جنگیدیم که ثابت کنیم مستقل هستیم، که به مردها نیاز نداریم.
ولی لذت بزرگی را
از دست دادیم !
لذت محبت مرد جنگجویی که سفر قهرمانی اش را به طور غریزی طی می کند و
نیازمند توجه و بخشندگی زنی است که به او افتخار می کند !
سدهای هیدروالکتریک یکی از مهمترین اشکال تولید انرژی در جهان هستند. اغلب مهندسان احداث سدهای بزرگ را نشانهی پیشرفت میدانند، در حالیکه شواهد و قراین بیانگر این واقعیت است که حتی کشورهای پیشرفته نیز در این زمینه در حال تغییر نگرش هستند. ساخت یک سد بزرگ مستلزم هزینههای کلان اقتصادی است، ضمن آنکه نباید فراموش کرد سدها مسببین اصلی تغییر زیستگاههای آبی و اکوسیستمهای کناررودخانهای هستند. پژوهشگران دانشگاه آکسفورد در تحقیقات گسترده خود بر روی ۲۴۵ سد بزرگ بدین جمعبندی رسیدهاند که کشورهای در حال توسعه با تاکید بر ساخت سدهای بزرگتر هیدروالکتریک بجای آنکه امید به برداشت سرمایه را بکارند، اقتصادهای آسیبپذیر و شکننده خود را در بدهی غرق میکنند. ارزیابی اثرات زیستمحیطی یکی از بهترین راهکارها و ملاکهای تصمیمگیری و قضاوت در این زمینه است. از آنجایی که پروژههای سدسازی بزرگ در کشور ما نیز تجارب متعددی را رقم زدهاند لذا بر آن شدیم تا این مساله را با دقت بیشتر دنبال کرده و اطلاعاتی را از وضعیت جهان و ایران ارائه نماییم. آنچه در ادامه می خوانید، شرحی مختصر در این زمینه است.
ایالات متحده، کشوری که دیگر سد نمیسازد
در سال ۲۰۰۲ موسسه غیرانتفاعی «جان هینز» (John Heinz) که در واقع یک مرکز علمی، اقتصادی و زیستمحیطی است؛ کتابی را با عنوان «حذف سد، علم و تصمیمگیری» چاپ کرد که در آن به نکات جالبی اشاره شده است. نویسنده در مقدمه این کتاب مینویسد: «سدها متداول و رو به گسترشترین نماد کنترل مستقیم انسان بر شبکههای آبی طبیعی اعم از نهرها و رودخانهها هستند. ساخت، نگهداری، بهرهبرداری و حذف بالقوه آنها از جمله مناقشهبرانگیزترین مسایل علمی و تصمیمگیریهایی است که تاکنون در عرصه مدیریت رودخانهها انجام شده است.
ایالات متحده بسیاری از سدهای خود را جمعآوری کرده است
تا همین اواخر ساخت و تجهیز سدها روشی مدیریتی بود که در ایالات متحده آمریکا بشدت از آن حمایت میشد. رودخانههای کشور آمریکا در مجموع جزو کنترلشدهترین سیستمهای هیدرولوژیک در ابعاد خود در کل جهان هستند. این کشور امروز (۲۰۰۲ م.) توانایی این را دارد که کل میزان روانآب سالانهاش را در پشت بیشتر از ۷۶ هزار سد نگهداری کند. اما واقعیت این است که تغییرات زیستمحیطی حاصل از این سدها بیشتر از ۶۰۰ هزار مایل از مساحت کل آمریکا را تحتتاثیر قرار داده. سدها شرایط را در پاییندست بشدت تغییر دادهاند، این تغییر به حدی جدی است که امروز اکوسیستمی در هیچ نقطه از این کشور نیست که به نوعی متاثر از پروژه سدسازی نباشد. سدها مسببین اصلی تغییر زیستگاههای آبی و اکوسیستمهای کناررودخانهای هستند. این تاثیرات در کنار سایرتغییرات ناشی از فعالیتهای انسانی به حدی رسیده که به تازگی بسیاری اعم از متخصصان و حتی دولتمردان آن هم به شکل گسترده چاره را در گزینه حذف سدها جستجو میکنند.»
رودخانههای کشور آمریکا در مجموع جزو کنترلشدهترین سیستمهای هیدرولوژیک در ابعاد خود در کل جهان هستند. این کشور تا سال ۲۰۰۲ کل میزان روانآب سالانهاش را در پشت بیشتر از ۷۶ هزار سد نگهداری میکرد اما بیشتر از ده سال است که پروژهای تحت عنوان حذف سدهای زیانآور در این کشور اجرایی شده است.
سدهای هیدروالکتریک میتوانند برای اقتصادهای نوظهور زیانآور باشند
در آگوست سال ۲۰۱۴ روزنامه گاردین در مقالهای علمی تحقیقی موضوع جالبی را عنوان کرد: «سدهای هیدروالکتریک بیشتر از آنکه برای اقتصادهای نوظهور خوب باشند، زیانآور هستند.» نویسنده این مقاله در توضیح این مساله نوشت: «سدهای بزرگ در کشورهای در حال توسعه از نظر اقتصادی مناسب رشد و ترقی نیستند. در حقیقت کشورهای در حال توسعه با تاکید بر ساخت سدهای بزرگتر هیدروالکتریک بجای آنکه امید به برداشت سرمایه را بکارند، اقتصادهای آسیبپذیر و شکننده خود را در بدهی غرق میکنند.» این مقاله ضمناً به یکی از تازهترین تحقیقات دانشگاه آکسفورد اشاره کرده و مینویسد: «پژوهشگران دانشگاه آکسفورد بر روی ۲۴۵ سد بزرگ که از سال ۱۹۳۴ میلادی به بعد ساخته شده، تحقیقی انجام داده و گزارشی از تاثیرات منفی ساخت این پروژههای عظیم منتشر ساختهاند. یافتهها حاکی از آن است که سدهای بزرگ که متوسط هزینه ساختشان اغلب بالغ بر ۹۰ درصد است، از جمله هزینهبرترین زیرساختها در جهان هستند.
نمایی از سد آکالپادا در هند. سدها برخلاف انتظار میتوانند برای اقتصادهای نوظهور خطرناک باشند
جالب اینجاست که تا اینجای معادله نهتنها تاثیرات منفی ساخت سدها بر جوامع انسانی و محیطزیست بلکه حتی تاثیرات تورم و بدهی نیز محاسبه نشده است. پژوهشگران این پروژه تحقیقاتی میگویند که قریب نیمی از سدهایی که مورد مطالعه قرار دادهاند، از مشکل هزینه مازاد رنج میبرند یعنی ابعاد آنها به حدی بزرگ تعریف شده که در اصل سرمایه را میبلعند. یک نمونه از این سدها، «سد ایتایپو» (Itaipu Dam) برزیل است که در دهه ۷۰ میلادی ساخته شده. این سد در ظرف بیش از سه دهه یک هزینه غیرقابل برگشت بیش از ۲۴۰ درصدی را بر مردم این کشور تحمیل کرد. اصل مشکل اینجاست که میزان برق تولیدی این سد هیچگاه نتوانست هزینهای را که برای ساخت آن خرج شد، جبران نماید. این در حالی است که برزیل هنوز بر ساخت سدهای پرهزینه تاکید دارد. تازهترین نمونه آن نیز پروژه مناقشهبرانگیز سدسازی بلو مونته (Belo Monte Hidroeléctrica proyecta) است. نتیجه برخی مطالعات موید این واقعیت است که شاید این پروژه حتی به مرحله افتتاح نیز نرسد. این در حالی است که کشورهای چین، اندونزی و پاکستان نیز در زمینه سدسازی رویکردی مشابه دارند.»
مطالعات پژوهشگران دانشگاه آکسفورد موید این واقعیت است که سدهای هیدروالکتریک بیش از آنکه برای اقتصادهای نوظهور خوب باشند، زیانآور هستند.
مدت زمان ساخت یک چالش بزرگ
شواهد امر نشان میدهد که ساخت سدهای بزرگ به طور متوسط ۸.۶ سال و در اکثر موارد نیز بیش از ۱۰ سال زمان میبرد. پژوهشگران دانشگاه آکسفورد بدین جمعبندی رسیدهاند که این مدت زمان طولانی باعث میشود که اغلب سدهای بزرگ نتوانند در حل بحرانهای فوری انرژی کارآیی لازم را از خودشان نشان دهند. علاوه بر این نباید فراموش کرد که پروژههای سدسازی بزرگ در برابر میزان نوسان ارزش رایج پولی در طول زمان، تورم زیاد، تنشهای اجتماعی و نوسان در میزان آب در دسترس بشدت آسیبپذیر هستند. بعنوان مثال یک نمونه از این تجارب ناموفق در «سد کائینجی» (Kainji Dam) نیجریه و بواسطه تخمین نادرست میزان آب در دسترس رقم خورد. همین برآورد نادرست سبب شد که این سد بیش از ۷۰ درصد از ظرفیت تولیدی خود را به ناگاه از دست دهد. همه اینها در حالی است که این سد دردسرساز کماکان نسبت به خشکسالی و سیل بسیار آسیبپذیر است و این مساله به طور مستمر هزینههای اقتصادی را بر این کشور تحمیل میکند.
ساخت سدهای بزرگ به طور متوسط ۸ و در اکثر موارد بیش از ۱۰ سال زمان میبرد
معضلات سدسازی از دید پروفسور علی یخکشی
خبرنگار دیجیکالا مگ در خلال گفتگو با پروفسور علی یخکشی فارغالتحصیل رشته سیاست و مدیریت منابع طبیعی از دانشگاه ژرژ آگوست گوتین (Georg-August-Universität Göttingen) آلمان و نخستین پایهگذار رشته دانشگاهی محیطزیست در ایران از ایشان درباره تاثیرات زیستمحیطی پروژههای سدسازی پرسید. ایشان در پاسخ گفتند: «در سال ۱۳۸۶ نیز در یک مصاحبه رادیویی از بنده و یک نفر دیگر از اساتید در مورد سدسازی سوال شد. آن استاد محترم در آنزمان فرمودند که اتفاقاً سدسازی از نظر من خیلی هم خوب و کار منطقی است. توجیهی که ایشان برای حرف خود داشتند این بود که همانطور که خانمها در یخچال مواد غذایی را ذخیره میکنند، ما نیز باید آبها را پشت سد ذخیره کنیم. همانطور که در آنزمان به ایشان گفتم، امروز نیز حرفم را تکرار میکنم: علم هیدرولوژی ثابت کرده که در هر سد پشت دریاچه ۱۰ درصد از آب تبخیر میشود، یعنی اگر ما ۱۰ سد هم حجم داشته باشیم، در هر سال به اندازه یک دریاچه پشت سد آب از دست میدهیم چرا که این آب تبخیر میشود. سدها نهتنها آب رودخانهها، دریاچهها و تالابها را میگیرند بلکه حتی باعث افت سطح آب زیرزمینی هم میشوند.
از پروفسور علی یخکشی به عنوان پدر دانش محیط زیست ایران هم یاد میشود
در مناطقی که ما شاهد سدسازی در ابعاد وسیع هستیم، پوشش گیاهی با ریشه کمعمق رشد نمیکند و زمین رفتهرفته عریان میشود و در نهایت هم مجال برای فرسایش اعم از بادی و آبی مهیا میشود. مجموع این عوامل دست به دست هم میدهد و باعث میشود که باغدار و کشاورز هر کدام به نوبه خود چاههای عمیقتر در زمینهایشان حفر میکنند و بالطبع سطح آب زیرزمینی را باز هم پایینتر میبرند. نتیجه اینکار هم که امروز کم و بیش بر همه مشخص است: بیابانزایی و شکلگیری چشمههای گرد و غبار. اینکه ما سد را در جایی بزنیم که ارزیابی زیستمحیطی نشده یا اگر هم ارزیابی شده صرفاً به منظور توجیه بوده، حتماً مشکلساز خواهد بود. اگر سدی روی گسل زده شود، احتمال وقوع زلزله را هم به دنبال خواهد داشت و متاسفانه شاهد این حرفها را در زلزله آذربایجان شرقی دیدیم.»
علم هیدرولوژی ثابت کرده که در هر سد پشت دریاچه ۱۰ درصد از آب تبخیر میشود یعنی اگر ما ۱۰ سد هم حجم داشته باشیم، در هر سال به اندازه یک دریاچه پشت سد آب از دست میدهیم.
چرا پروژههای سدسازی مستلزم ارزیابی زیستمحیطی هستند؟
احداث سدهای بزرگ اثرات اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی زیادی را به دنبال دارد و به همین منظور ارزیابی زیستمحیطی آنها اجتنابناپذیر است:
سدسازی و محیطزیست در ایران
ماجرای ساخت سد گتوند خوزستان و چالش تپه نمکی گچساران شاید یکی از نامآشناترین تاثیرات سدسازی در سالهای اخیر باشد. پروژهای که هدف از آن تولید انرژی برق آبی به میزان ۴.۵۰۰ گیگاوات در سال عنوان شد اما به واسطه نزدیکی به تپه نمکی موسوم به گچساران عملاً با مشکلات جدی مواجه شد. متاسفانه اتخاذ تدابیری نظیر ساخت دیوار حائل موسوم به تپه رسی نیز نتوانست مانع انحلال نمک شود، گزارشها حاکی است که میزان نمک حل شده در پایینترین عمق دریاچه پشت سد اکنون به رقمی نزدیک به ۳۰۰ گرم در هر لیتر رسیده. این معضلی است که نهتنها اکوسیستم و زمینهای زراعی پاییندست را متاثر میسازد بلکه حتی میتواند برای توربینهای سد نیز بشدت مشکلآفرین باشد.
نفوذ نمک به آب پشت سد گتوند، منجر به شوری آن شده و رود کارون را در شرف یک فاجعهی زیست محیطی قرار داده است
سد شفارود استان گیلان یکی دیگر از پروژههای سدسازی است که با انتقادهای جدی از جانب کارشناسان محیطزیست مواجه شده است. مدیرکل دفتر ارزیابی سازمان حفاظت محیطزیست در مصاحبه با خبرگزاری مهر به تاریخ ۲۴ فروردین ۱۳۹۴ از مخالفت این سازمان با ساخت سد شفارود به دلیل تخریب بیش از ۱۷۵ هکتار از جنگلهای هیرکانی خبر داد. حمید جلالوندی در گفتگو با خبرگزاری مهر گفت: «وزارت نیرو نیز در راستای توضیحات و مشکلاتی که این سد با شرایط فعلی برای عرصه های طبیعی و زیست محیطی منطقه ایجاد میکند، اعلام آمادگی کرده تا امکانسنجی کرده و گزینه های فنی جدید برای اصلاح ساختار این سد را بررسی کند.» آقای جلالوندی افزود: «تنها تامین آب شرب و کشاورزی با رعایت ملاحظات زیستمحیطی به همراه اصلاح ساختار سد میتواند مشکلات را به حداقل برساند در حالیکه تامین آب مورد نیاز برای صنعت آن هم از طریق نیروگاه بالادست به هیچعنوان با موازین زیستمحیطی در این منطقه سازگار نیست.» منطقه اکولوژیکی جنگلهای هیرکانی به طول تقریبی ۸۰۰ کیلومتر و عرض متوسط ۲۷ کیلومتر، از آستارا در شمالغربی دریاچه خزر آغاز و تا منطقه گلیداغی واقع در منتهیالیه شرقی امتداد پیدا میکند. این منطقه که از آن تحت عنوان یک منطقه اکولوژیکی خاص یاد میشود، در حقیقت بازمانده جنگلهای پهنبرگ دوران سوم زمینشناسی است که عمر متوسط آن را بیشتر از یک میلیون سال تخمین زدهاند.
یکی دیگر از موارد قابلتامل در این عرصه پروژه سدسازی دره خشک گلمندره در جنوب پارک ملی گلستان است
مجموع نگرانیهای کارشناسان محیطزیست در اینمورد بیشتر به دلیل تجاربی است که در گذشته رقم خورده. بعنوان مثال بررسیها نشان میدهد که عدم رعایت حقابه دریاچه ارومیه یکی از دلایل وقوع این بحران زیستمحیطی است و این مسالهای است که در مقیاس متفاوت میتواند در سایر اکوسیستمها نیز رقم بخورد. طرح حفاظت از تالابهای ایران در گزارشی که به سال ۱۳۹۲ منتشر ساخت و در آن شرایط پایه دریاچه ارومیه را تشریح کرد، متذکر شده است که ساخت و بهرهبرداری بیش از ۲۹ سد در حوضه آبریز دریاچه ارومیه با ظرفیت ۱۷۱۲ میلیون مترمکعب به انضمام ۱۶ طرح سدسازی در دست اجرا و ۱۷ طرح سدسازی در دست مطالعه به ترتیب با ظرفیتهای ۱۵۰۰ و ۶۵۷ میلیون مترمکعب در همین حوضه در دستورکار قرار دارد. در این گزارش همچنین آمده: «طی چند دهه اخیر، پروژههای متعدد توسعه و بهرهبرداری منابع آب مبتنی بر احداث سد و کنترل جریانهای سیلابی اجرا شده است و همزمان کشاورزان نیز با احداث چاههای کمعمق تا عمیق، بهرهبرداری از ذخایر آب زیرزمینی را توسعه دادهاند. مجموع این موارد به معنای تاثیرات مخرب هم بر روی تالاب و هم بر روی دریاچه است.»
منبع: theguardian, mehrnews, گزارش
«تشریح شرایط پایه دریاچه ارومیه»، گردآوری و تدوین: مهندس احمد لطفی،
انتشارات دریچه نو، زمستان ۱۳۹۲, Full
Report of Dam Removal, Science and Decision Making, Published by the Heinz center, Washington DC, 2002
]]>
«استودیو زاد» و «استودیو چلنج» با یکدیگر همکاری کرده و طراحی برج مسکونی ونداد را به عهده گرفتند. این برج 40 هزار مترمربعی با استراتژی استفاده از انرژی سبز و احداث ساختمانی که حس یک شهر کوچک را به ساکنان خود بدهد طراحیشده است.
بیایید بپذیریم که در کشور ما «معماری» جایگاهی ندارد و چه حاکمیت و چه مردم اهمیت چندانی برای معماری قائل نیستند. حتی بیشتر پروژههای ساختمانی خصوصی هم بویی از خلاقیت، ذوق و هنر معماری نبردهاند؛ صرفاً ساختمانهایی شبیه به هم هستند که به نظر میآید شابلون زدهشدهاند، آنهم از یک شابلون بیریخت! بااینحال در میان هزاران پروژه ساختمانی که هرروز به بهرهبرداری میرسند، گاهی مواردی پیدا میشوند که ما را امیدوار میکنند. برج ونداد مشهد از جمله آنهاست.
ساختمان هایی که نهتنها زیبا و چشمنواز هستند، بلکه با آخرین و مدرنترین متدهای معماری جهان ساختهشده و قابل قیاس با نمونههای درجهیک جهانی هستند. برج ونداد مشهد از جمله این ساختمانها است که البته قرار است بهزودی به بهرهبرداری برسد.
«استودیو زاد» و «استودیو چلنج» با یکدیگر همکاری کرده و طراحی برج مسکونی ونداد را به عهده گرفتند. این برج 40 هزار مترمربعی با استراتژی استفاده از انرژی سبز و احداث ساختمانی که حس یک شهر کوچک را به ساکنان خود بدهد طراحیشده است. شکل متمایز این ساختمان که بر اساس فلسفه «طراحی تهی» شکلگرفته است، نتیجه تأکید به ایجاد فضای سبز است که باعث افزایش تعامل میان ساکنان میشود.
معماران این اثر درباره آن گفتهاند: «برج اکولوژیک مشهد به سفارش یک انبوهساز سرمایهدار مشهدی طراحی شد که اخیراً به دلیل استفاده از استراتژی استفاده از انرژی غیرفعال سبز در ساختمانهای خود موردتوجه قرارگرفته است. با توجه به اصالت سفارشدهنده که به یک شهر کوچک میرسید، وی تأکید داشت که برج اکولوژیک ونداد باید عناصری در خود داشته باشد که نمایانگر سبک زندگی در یک شهر کوچک باشد».
معماران این پروژه بیان داشتهاند که با تحلیل مشکلات گسترده برنامهریزی شهری و معماری که زندگی مدرن شهری را مستقیماً تحت تأثیر قرار میدهند، این طرح تلاش میکند تا ویژگیهایی پایدارتر، حامی محیطزیست و گسترشدهنده سبک زندگی شهری را شناسایی کرده و هدف قرار دهد، ویژگیهایی که در زندگی غیرشهری گذشته و کودکی ما بهصورت ذاتی وجود داشت.
امیدواریم
بازهم شاهد چنین طرحهای مبتکرانه و زیبا که درنهایت موجب زیباتر شدن جلوه
شهرها میشوند باشیم. شهرهای ما بیش از هر چیزی نیاز به ساختمانها و
بناهایی دارند که به آنها هویت داده و به چشمنوازتر شدن آنها کمک کنند.
آیا سفارشدهندگان دولتی که تعداد پروژههای آنها بسیار بیشتر است،
بهسوی اینگونه معماریها میروند، یا همچون گذشته به تخریب روانی
شهرنشینان همت میگمارند؟
شرکت معماری Clouds AO از طرح عجیبی برای ساخت یک برج معلق از یک سیارک رونمایی کرد. کانسپت این شرکت برج آنالما نام دارد. به گفته Clouds AO، امکان متصل کردن یک برج از سیارکی که در مدار زمین ثابت قرار دارد، وجود دارد. در این طرح کابلهای قدرتمندی برج را به سیارک متصل خواهند کرد. بهاینترتیب، برج آنالما درحالیکه سیارک در مدار زمین گردش میکند، از این کابلها معلق خواهد بود. با توجه به ارتفاع برج از سطح زمین، این سازه هر ۲۴ ساعت یک دور به دور زمین میچرخد و از فراز اغلب شهرهای بزرگ نیمکره شمالی و جنوبی عبور میکند و دوباره به محل سابق خود بازمیگردد. برای خروج از ساختمان هم نیاز به چتر نجات خواهد بود.
برج آنالما به بخشهای مختلفی تقسیم خواهد شد. احتمالا یکسوم برج را فضای تجاری و باقی آن مسکونی خواهد بود. اندازه و شکل پنجرهها با توجه به تغییرات فشار هوا و درجه حرارت بین طبقه تغییر خواهد کرد. پنجرههای فوقانی برج که با توجه به انحنای زمین، زمان بیشتری دارای نور آفتاب خواهند بود، برای مقابله با افزایش فشار هوا، دارای نمایی کروی خواهند بود.
برق برج از طریق پنل های خورشیدی و آب آن از تراکم ابرها و باران تأمین میشود. طراحان برج آنالما بر این باورند که هزینه بسیار بالای احداث برج، از طریق قیمتگذاری بالا واحدها جبران میشود. شرکت معماری Clouds AO اعلام کرده: “با توجه به اینکه اکنون در برجهای مسکونی قیمت فروش هر واحد برحسب ارتفاع طبقات افزایش مییابد، برج آنالما رکورد قیمت برجهای مسکونی را به خود اختصاص خواهد داد و این میتواند، هزینههای بالای ساختوساز برج را جبران کند.”
برنامه مأموریت بازیابی و بهرهبرداری سیارک ناسا این است که تا سال ۲۰۲۱، یک سیارک کوچک را به دام انداخته و آن را در مداری بالا نزدیک ماه جای دهد، بهگونهای که فضانوردان بتوانند بهسوی آن رفته و سطحش را بررسی نمایند
شرکت معماری Clouds AO همچنین با اشاره به طرح آژانس فضایی اروپا برای استخراج از معادن سیارکهای نزدیک به زمین و مأموریت بازیابی و بهرهبرداری از سیارک ناسا، به برخی که این طرح را فراتر از قلمرو واقعیت دانستهاند، اطمینان داده؛ چنین طرحی قابلاجرا است.
طرح کلبه اسکیمویی شرکت معماری Clouds AO و شرکت معماری اکتشافات فضایی(SEArch). این سازه شفاف متشکل از پوسته یخی تودرتو باهدف استفاده از آب مایع مریخ در دماهای پایین است.این سازه دارای یک پوسته بیرونی،گنبد داخلی و باغ هیدروپونیک(کشاورزی بدون خاک) در محوطه جلوی سازه است که غذا و اکسیژن را برای ساکنانش فراهم میکند.همچنین استفاده از یخ این مزیت را دارد که امکان عبور نور طبیعی به سازه را فراهم میکند و درعینحال از ساکنانش در برابر تابش تشعشات خورشیدی و کهکشانی محافظت میکند
درواقع، شرکت معماری Clouds AO با پروژههای اکتشافات فضایی بیگانه نیست، این شرکت معماری پیشازاین با کانسپت کلبه اسکیمویی، برنده جایزه ۲۵ هزار دلاری طراحی زیستگاه مریخی ناسا، شده بود.
.
]]>یکی از زیباترین ضربات کاشتهای که در طول عمرم دیدهام، ضربه کاشته روبرتو کارلوس در سال ۱۹۹۷ به فابیان بارتز-دروازهبان فرانسه- بود. هر فصل ما ضربات کاشته زیبای زیادی میبینیم، کاشتههای بکهام هم زیبا بودند، اما به سختی میتوانم ضربه کاشتهای به یاد بیاورم که به زیبایی ضربه کاشته روبرتو کارلوس با آن کات خارج پا باشد.
اما بیایید این گل و نیز سایر گلهای حاصل ضربات کاتدار را بخواهیم از دید علمی بررسی کنیم.
به آزمایشی دیگر توجه کنید:
توپ بسکتبالی را از بالای یک ارتفاع، رها کنید، توپ مستقیم پایین میآید.
اما دفعه دیگر توپ را در حین رها کردن، با حرکت دورانی به سمت عقب رها کنید (اسپین به سمت پشت بدهید.)، در کمال تعجب، توپ به طرز قابل ملاحظهای به جلوتر رانده میشود و فاصله زیادی از پای دیوار میگیرد.
ز قابل ملاحظهای به جلوتر رانده میشود و فاصله زیادی از پای دیوار میگیرد.
در این زمینه میتوانید، این ویدئو را ببینید.
اگر دقت کرده باشید، بازیکنان فوتبال، وقتی خطایی به سود تیمشان گرفته میشود، برای اینکه توپ را قدری جلوتر از نقطه وتاقعی خطا بیاورند و بازی را شروع کنند، در حین رها کردن توپ، به آن قدری اسپین رو به عقب میدهند، با این کار آنها میخواهند تظاهر کنند که قصد دارند، توپ را درست در نقطه خطا بکارند و قصد جلو آوردنش را ندهند، اما همین اسپین، باعث میشود، توپ یکی دو متر جلوتر برود!
هانریش گوستاو مگنوس در ۲ می ۱۸۰۲ در آلمان متولد شد.فعالیت وی بیشتر در زمینه شیمی بود، اما فعالیتهایی در زمینه فیزیک نیز داشت، او یکی از اعضا دانشگاه برلین بود و محبوبیتش به دلیل تدریس آزمایشگاهیاش بود اما عمده شهرت وی مربوط به نظریه اثر مگنوس بود.
هر چند پیش از او نیوتون نیز از این پدیده سخن گفته بود ، اما به نام مگنوس شهرت یافت!
اثر مگنوس مربوط به اجسامی است که چرخش داشته باشند و در هوا باشند وبا مقاومت هوا روبه رو باشند.
در پدیده یا اثر مگنوس یک جسم چرخان در حال پرواز در محیطی سیال، گردابی از آن سیال را در اطراف خود به وجود می آورد و در نتیجه نیرویی عمود بر خط سیر خود و مجزا از جهت چرخشش را تجربه میکند و به دلیل وجود لایه گردابی سیال سرعت سیال در یک طرف از طرف دیگر بیشتر است زیرا از یک طرف کم و به طرف دیگر افزوده میشود و بر اساس قانون برنولی در جایی که سرعت بیشتر باشد فشار سیال کم ودر جایی که سرعت کمتر باشد فشار سیال بیشتر است و در نتیجه دو منطقه کم فشار و پرفشار به وجود میآید: در مناطق کم فشار جهت چرخش جسم وفشار هوا موافقاند، در مناطق پر فشار جهت چرخش جسم وفشار هوا مخالف است.
اگر یک توپ را به عنوان یک جسم چرخان در حال پرواز در نظر بگیریم اگر به سمت چپ ضربه بزنیم توپ موافق حرکت عقربههای ساعت حرکت خواهد کرد.
اثر مگنوس در ورزش، در ساخت هواپیما،ساخت اجسام پرنده، نجوم و … کاربرد دارد. به عنوان مثال در زدن ضربه های پیچی در تنیس روی میز، ضربه کات در فوتبال، زدن ضربه اسلایس در گلف، ضربات پیچ بیس بال ،در ضربات پرتابی در کریکت نقش به سزایی دارد. در ساخت بالهای هواپیما به این اثر توجه بسیار میشود وبه حالت آیرودینامیکی هواپیما نیز کمک میکند.